دکتر علی شریعتی (جشن نوروز)
دکتر علی شریعتی :
🔴 جشن نوروز یکی از استوارترین و زیباترین سنّت ها است.
🔹نوروز تنها فرصتی برای آسایش، تفریح و خوشگذرانی نیست; نیاز ضروری جامعه، خوراک حیاتی یک ملت نیز هست. دنیایی که بر تغییر و تحول، گسیختن و زائل شدن، درهم ریختن و از دست رفتن بنا شده است، جایی که در آن، آنچه ثابت است و همواره لایتغیر و همیشه پایدار، تنها تغییر است و ناپایداری; چه چیز می تواند ملتی را، جامعه ای را، در برابر عرابه ی بی رحم زمان - که بر همه چیز می گذرد و لِه می کند و می رود، هر پایه ای را می شکند و هر شیرازه ای را می گسلد - از زوال مصون دارد؟
🔸هیچ ملتی با یک نسل و دو نسل شکل نمی گیرد; ملت، مجموعه ی پیوسته ی نسل های متوالی بسیار است، اما زمان، این تیغ بی رحم، پیوند نسل ها را قطع می کند; میان ما و گذشتگان مان - آنها که روح جامعه ی ما و ملت ما را ساخته اند - درّه ی هولناک تاریخ حفر شده است; قرن های تهی ما را از آنان جدا ساخته اند; تنها سنّت ها هستند که پنهان از چشم جلاد زمان، ما را از این درّه ی هولناک گذر می دهند و با گذشتگان مان و با گذشته هایمان آشنا می سازند. در چهره ی مقدس این سنّت ها است که ما حضور آنان را در زمان خویش، کنار خویش و در «خودِ خویش»، احساس می کنیم; حضور خود را در میان آنان می بینیم و جشن نوروز یکی از استوارترین و زیباترین سنّت ها است.
🔹در آن هنگام که مراسم نوروز را به پا می داریم، گویی خود را در همه ی نوروزهایی که هر ساله در این سرزمین برپا می کرده اند، حاضر می یابیم و در این حال، صحنه های تاریک و روشن و صفحات سیاه و سفید تاریخ ملّت کهن ما در برابر دیدگان مان ورق می خورد، رژه می رود.
🔹ایمان به اینکه نوروز را ملّت ما هر ساله در این سرزمین برپا داشته است، این اندیشه های پر هیجان را در مغزمان بیدار می کند که: آری، هر ساله! حتی همان سالی که اسکندر چهره ی این خاک را به خون ملّت ما رنگین کرده بود، در کنار شعله های مهیبی که از تخت جمشید زبانه می کشید، همان جا، همان وقت، مردم مصیبت زده ی ما نوروز را جدی تر و با ایمان بیشتری برپا می کردند; آری، هر ساله ! حتی همان سال که سربازان قتیبه بر کناره ی جیحون سرخ رنگ، خیمه برافراشته بودند و مهلب خراسان را پیاپی قتل عام می کرد، در آرامش غمگین شهرهای مجروح و در کنار آتشکده های سرد و خاموش، نوروز را گرم و پرشور جشن می گرفتند.
.