ایثارگران ونک

( بازماندگان کاروان عشق (راه کاروان عشق از میان تاریخ می گذردو هرکس در هرزمان بدین صلا لبیک گویداز ملازمان کاروان کربلاست

ایثارگران ونک

( بازماندگان کاروان عشق (راه کاروان عشق از میان تاریخ می گذردو هرکس در هرزمان بدین صلا لبیک گویداز ملازمان کاروان کربلاست

اسلايدر

ساعت فلش مذهبي قرآن آنلاين

تقویم

فالطالع بينيفال روزانه
فالطالع بينيفال روزانه

حديث تصادفي

$
ایثارگران ونک

کربلا از زمان و مکان بیرون است و اگر تو می‌خواهی که به کربلا برسی باید از خود و بستگی‌هایش، از سنگینی‌ها و ماندن‌ها گذر کنی. حب حسبن علیه السلام، در دلی که خودپرست است، بیدار نمی‌شود.
سلام بر آنانی که بر خاک افتادند تا ما به خاک نیفتیم؛از نفس افتادندتاما از نفس نیفتیم؛ رفتند تا مابمانیم؛ شیرمردان ولایتمداری که ثابت کردند که اهل کوفه نبودندونیستند ونگذاشتند رهبرومقتدایشان در عین تنهائی ؛تنها بماند واکنون باز ماندگان آن قافله سراپا عشق با هزاران زخم گوش بفرمان ولی ومقتدایشان ؛ جان برکف آماده اند تا طومار نامردمان ونااهلان زمان را برهم بپیچند.اللهم عجل لولیک الفرج.
پيوندها

ابزار آپلود

آخرين نظرات
يكشنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۴، ۱۲:۵۴ ق.ظ

انسانها از نظر استاددکتر شریعتی


انسانها
ماهمیشه  این آدم‌ها هستیم.. هزار حرف داریم برایشان... اما وقتی دربرابرشان قرار می‌گیریم قفل بر زبانمان می‌زنند... اختیار از ما سلب می‌شود.سکوت می‌کنیم و ......
کدام آدمها:دسته اول
آنانی که وقتی هستند هستند، وقتی که نیستند هم نیستند
عمده آدم‌ها.... حضورشان مبتنی به فیزیک است...تنها با لمس ابعاد جسمانی آن‌هاست که قابل فهم می‌شوند... بنابراین اینان تنها هویت جسمی دارند
دسته دوم
آنانی که وقتی هستند نیستند، وقتی که نیستند هم نیستند
مردگانی متحرک در جهان... خود فروخته گانی که هویت شان را به ازای چیزی فانی واگذاشته‌اند... بی‌شخصیت‌اند و بی‌اعتبار... هرگز به چشم نمی‌آیند... مرده وزنده‌شان یکی است

دسته سوم
آنانی که وقتی هستند هستند، وقتی که نیستند هم هستند
آدم‌هایی معتبر و با شخصیت... کسانی که در بودنشان سرشار از حضورند و در نبودنشان هم تاثیرشان را میگذارند... کسانی که همواره به خاطر ما می‌مانند... دوستشان داریم و برایشان ارزش و احترام قائلیم
دسته چهارم
آنانی که وقتی هستند نیستند، وقتی که نیستند هم هستند
شگفت‌انگیزترین آدم‌ها... در زمان بودشان چنان قدرتمند و با شکوه‌اند که ما نمی‌توانیم حضورشان را دریابیم، اما وقتی که از پیش ما می‌روند نرم نرم آهسته آهسته درک می‌کنیم... باز می‌شناسیم... می‌فهمیم که آنان چه بودند. چه می‌گفتند و چه می‌خواستند. ما همیشه عاشق این آدم‌ها هستیم. هزار حرف داریم برایشان. اماوقتی در برابرشان قرار می‌گیریم قفل بر زبانمان می‌زنند. اختیار از ما سلب می‌شود. سکوت می‌کنیم و غرقه در حضور آنان مست می‌شویم و درست در زمانی که می‌روند یادمان می‌آید که چه حرف‌ها داشتیم و نگفتیم. شاید تعداد این‌هادر زندگی هر کدام از ما به تعداد انگشتان دست هم نرسد

 

قرآن...

من شرمنده توام اگر از تو آواز مرگی ساخته ام که هر وقت در کوچه مان آوازت بلند می شود همه از هم می پرسند چه کسی مرده است....

 

 

موافقين ۰ مخالفين ۰ ۹۴/۰۹/۲۲

نظرات (۲)

I'm impressed! You've managed the almost imisposble.
I'm impressed! You've managed the almost imisposble.