سردار شهید اسکندر محمودی فرمانده دلاورخط شکن

سردار شهید اسکندر محمودی

بسی گفتیم وگفتنداز شهیدان    شهیدان را شهیدان میشناسند

مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک

چندروزی قفسی ساخته اند از بدنم

من به خود نامدم اینجا که به خود باز روم

آنکه آورده مرا باز برد در وطنم

سردار شهید اسکندر محمودی از دلاورمردان شجاعی بود که آوازه اخلاقش باعث گردیده بود تا بر دلهای بیشماری از رزمندگان حکفرما گردد؛ توانائیها و رشادتهایش  فرماندهان لشکر را قانع کرده بود تا  مسئولیت شکستن خطهای دشمن که شکستن این خطها از عهده هر گردانی بر نمی آمد را به او بسپارند ؛ نیروهایش عاشق شهادت بودند وخط شکن ؛ فرمانده نیز شجاعتش مثال زدنی بود لذا با گردان مستقلی که با عنوان خط شکن به او سپرده بودند از پس شکستن هر خط دشمن که از موانع گوناگون پوشش داده شده بود بر می آمد ؛نیروهایش بسیار دوستش می داشتند زیرا آنچنان به آنها عشق می ورزید وبا آنها یکی شده بود که برای هر تازه واردی که فرمانده را نمی شناخت ؛شناختنش دشوار بود اما زمانی که به  خط دشمن میزدند اولین نفری بود که ازبین موانع عبور میکرد وجلودار گردانش بود تا اگر قرار است حادثه ای به وقوع بپیوندد اول بار برای فرمانده پیش آید ؛و...... زبان از بیان ویژگیهای اخلاقی اش قاصر است بسیار صمیمی ؛ بسیار دوست داشتنی وبسیار مقید ؛ دائم از هر لحظه فراغتی برای عبادت معشوقه اش استفاده می نمود ؛ خدا را دوست داشت وخداوند نیز او را بسیار دوست می داشت  تا اینکه در لحظات شیرین رابطه عبد ومعبود به دیدار  پروردگارش شتافت .

روز جمعه ۱۳۴۰/۷/۷ ، انتظار پایان می یابد ، چه روز با برکتی که حضور نوزادی به نام اسکندر خانواده محمودی را غرق شادی می نماید

 او از کودکی عاشق نام سلمان بود و به خاطر عشق به اصحاب رسول الله همچون سلمان فارسی و فداکاری های آن صحابی بزرگ نام سلمان را بر خود نهاده بود .

در سپاه انقلاب اسلامی در این ارگان نوپا و انقلابی ثبت نام نمود و لباس مقدس سپاه را بر تن کرد

بعد از خدمت در کردستان در سال ۱۳۶۲ وی به جبهه های جنوب عزیمت نمود و مدتی در تیپ قمر بنی هاشم (ع) همراه با نیرو های طرح لبیک فعالیت نمود و در سمت فرماندهی گروهان حضرت علی اکبر (ع) از گردان یا زهرا (س) در عملیات پیروزمند خیبر، شرکت نمود و رشادت ها از خود نشان داد

او با شهادت چند تن از دوستان نزدیکش همچون خیبر جعفری و جهت شرکت در مراسم آن شهید به ونک بازگشت. شهید اسکندر محمودی از شهید خیبر جعفری که علاقه زیادی به او داشت و خصوصیاتش سخن ها گفت و به طوری که در وصیت نامه اش ذکر کرده است که شهادت خیبر و لطفعلی زندگی ام را عوض نمود  

در مدت اقامت کوتاه خود در ونک مرتب در دعاهای کمیل و توسل شرکت کرده و خود دعای کمیل را زمزمه می نمود. هنوز مردم ونک ، زمزمه ی دلنواز دعای کمیل او را از یاد نبرده اند . نمازهای شب وی که با حالتی عارفانه و عاشقانه به جا آورده می شد و اخلاق نیکو و برخورد اسلامی و خضوع و فروتنی وی از او     چهره ای متواضع و خاشع و زاهد ساخته بود

در شب چهارم عملیات والفجر ۸ بود که از طرف حاج حسین خرازی فرمانده لشکر ۱۴ امام حسین (ع) به گردان یا زهرا (س) ماموریت داده می شود که در کارخانه نمک حضور پیدا کند . جایی که لشکر گارد ریاست جمهوری عراق به شدت در حال پاتک بر علیه رزمندگان اسلام   می باشد .

گردان یا زهرا (س) با تک نفوذی خود توانست سه راهی کارخانه نمک را کاملاً تصرف نماید وسردار شهید اسکندر محمودی  در ساعت ۵ صبح روز جمعه مورخ ۲۵/۱۱/۶۴ مورد اصابت تیر مستقیم کالیبر ۵۰ دشمن قرار گرفت و به آرزوی دیرین خود دست یافت و به معشوق ابدی خود پیوست. چه زیباست انسانی که جمعه بیاید و جمعه با شهادت برود .

فرازی از وصیت نامه شهید :

یالله ترسم از آنست که نکند بر اثر سنگینی گناه نتوانم سبک شوم و بسوی تو پرواز کنم واز زمره کسانی باشم که یادتووآیات تو غافل نیستند.

گرامی می داریم سی امین سالگرد شهادت سردار شهید اسکندر محموی و همه شهدای این مرز و بوم را

 یادشان گرامی  و راهشان پر ره رو