🍃پاداش توبه کنندگان در قرآن🍃
»اولین و بهترین پاداش:
اللّه متعال توبه کنندگان را دوست دارد چه چیزی بالاتر و بهتر از آنکه اللّه بنده اش را دوست داشته باشد.
«إنَّ اللّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ...»
همانا الله توبه کنندگان را دوست دارد.
(بقرة/222)
»دومین پاداش:
بخشیده شدن گناهان
«وَهُوَ الَّذِی یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَیَعْفُو عَنِ السَّیِّئَاتِ وَیَعْلَمُ مَا تَفْعَلُونَ»
«تنها اللّه است که توبه را از بندگانش میپذیرد،و گناهان را میبخشد،و آنچه را انجام میدهید میداند».
(شوری/25)
»سومین پاداش:
توبه کردن همراه با انجام عمل صالح گناهان را به نیکی تبدیل می کند.
«إِلَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُولَٰئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ ۗ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِیمًا»
«مگر کسی که توبه کند و ایمان آورد و کار شایسته کند. پس خداوند بدیهایشان را به نیکیها تبدیل می کند، و اللّه همواره آمرزنده مهربان است».
(فرقان/70)
»پس بنابراین:
ای مسلمانان هرچه زودتر به سوی اللّه تعالی بازگردید تا رستگار شوید.
«...وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»
«...ای مومنان! همگی به درگاه اللّه توبه کنید تا رستگار شوید».
(نور/31)
🍃
مولفه ها وشاخصهای اقتصاد مقاومتی
اقتصاد تاب آور یا اقتصاد مقاومتی با سه توانایی شامل قابلیت بازگشت به حالت اولیه بعد از وارد شدن شوکهای خارج از سیستم، توانایی ایستادگی و مقابله در مقابل تکانه ها یعنی جذب شوک و سوم توانایی اجتناب از شوک تعریف می گردد. در حقیقت اقتصاد مقاومتی میزان توانایی اقتصاد برای بازگشتن به کارکرد عادی خود پس از مواجعه با تغییرات و شوکهای اقتصادی است.
ابعاد اقتصاد مقاومتی چابک
می توان چهار بعد برای اقتصاد مقاومتی چابک با توجه به سیاستهای اقتصاد مقاومتی و مفهوم چابکی پیشنهاد داد :
الف) تامین نیازهای مشتریان،
ب) حداکثر تعامل و همکاری،
ج) مدیریت بهبود و مخاطرات،
د) تقویت نیروی انسانی و دانش.
نقاط آسیب پذیری اقتصاد (بیماریهای اقتصاد ایران)
1— درجه ی بالای باز بودن اقتصاد
2- وابستگی به صادرات کالاهای خاص و محدود بودن شرکای تجاری
و.........
خروار خروار قانون؛ ایثارگران بی نصیب
نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی: خروار خروار قانون برای ایثارگران تصویب شده است اما در عمل چیزی تصیب ایثارگران نشده است
الیاس جضرتی با اشاره به نگاه مثبت قانونگذاران به ایثارگران اظهار داشت: نه این مجلس ، بلکه مجالس قبلی هم همینطور بود یعنی از مجلس سوم که من به عنوان نماینده در آن بوده ام و تاکنون هیچ وقت در مورد موضوع ایثارگران در مجلس مقاومت ویژه ای وجود نداشته است.اگر هم بعضی درمخالفت با طرح و لایحه ای صحبت کرده اند باز هم آنها دنبال این بوده اند که شاید این روش به نفع ایثارگران نباشد و روش های بهتر دیگری وجود دارد که بر اساس آن عزت و شخصیتشان بیشترحفظ شود.
حضرتی با اشاره به انباشت قوانین و سوء استفاده برخی از مجریان برای دور زدن قانون متذکر شد: این مجلس هم مثل بقیه مجالس دوره های قبل به موضوع ایثارگران علاقمند است منتهی مجموعه قوانین و مجریان ما به گونه ای به هم ریخته است که قوانین مختلف و متضادی که داریم برای کسانی که در میدان عمل بخواهند آن را اجرا نکنند راه فرار زیادی را بوجود آورده است.
درجنگ دیروز
من چکار کردم ؛توچکار کردی ؛او چکارکرد؟
دیروز که جنگ((مرد))را از((نامرد))باز میشناساند:
من جنگیدم ، بدون چون و چرا ، تو سکوت کردى با یک دنیا چون و چرا
او فرار کرد با یک جهان دنیاخواهى و ترس
من نان خُشکیده را خوردم و جنگیدم، تو چلوکباب سلطانى میل فرمودى و سکوت کردى
او به چلوکباب هم راضی نشد
سربرگ همه روزهاى تقویم من عاشورا بود ، تقویم
تو از عاشورا خالى بود او اصلاً تقویمى نداشت که عاشورایی داشته باشد
من در پى اقامه نماز، نشستن را بر خود حرام کرده بودم ، تو اصلاً نماز را دوست نداشتی
اوکه اصلا نمی دانست نماز چیست
من رفتم دنیا را گم کردم و خود را یافتم و خدا ر ا ، تو محافظه کارانه بر وضع موجود پاى فشردى
او خود را گُم کرد
من زخم خوردم و صبر کردم و خندیدم. تو بى خیال سکوت کردى و چرتکه انداختى
او با ماشین حساب کاسیو پا به فرار گذاشت
من مدام بیدار ماندم ، تو به چُرت عصرانه افتادى
او خُرناسش گوش فرشته هاى خدا را آزار داد
من زخم آجین شدم ، نور پاشیدم ، تو لاله هاى لوسترت را تمیز کردى
او تراول چکهایش را مرتب کرد
دوستان من شهید شدند ، پرواز کردند . تو در کاخ پنج هزار مترى ات آرمیدى
او به سوى غرب با آرزوهایش پرید
من نمازم را شب عملیات در حرکت خواندم . تو در صف اول جماعت فقط جا رزرو کردى .
او دیرسالى است که سجاده اى ندیده است...
من با شهادت عروج کردم. تو در هبوط خویش گرفتار ماندى
او سقوط کرد و نابود شد
امروز که شیپور جنگ ازصدا افتاده است:
من بدهکار شدم ، تو سر به سر شدى
او طلبکارانه حق نداشته اش را از من باز خواست.
من زخمهاى تنم را نگاه کردم ، تو باز هم چرتکه انداختى
او صفرهاى سمت راست عدد صحیح حسابش را شمرد.
من تنها عدد صحیح عالم را امام مى دانم ، تو حاصل جمع و تفریق چرتکه ات را ...
او عدد منتهى الیه سمت چپ شماره حسابش.
من خود را براى اصلاح آماده کردم ، تو ترسیدى و تکفیرم کردى
او با زخم زبان به جان زخمهایم افتاد.
من به اصلاح مدام و تزکیه همیشگى در اسلام معتقدم ، اسلام تو اصلاحات را به رسمیت نمى شناسد
او غرب بافته ها را اصلاح مى نامد.
من چوب از لاى چرخ دولت و ملت برمى دارم ، تو چوب لاى چرخ مى گذارى
او همه ی ماشین و چرخهایش را هدف گرفته است.
من بعد از جنگ به سازندگى کشور دل بستم ، تو به آبادانى کاخ و ویلایت
او مى خواست همان نسخه اى را بپیچید که برایش نوشته بودند.
من هر لحظه با شهیدان زندگى مى کنم ، تو شهیدان را مرده میپندارى
او مى خواهد استخوان برادرانم را از قبر درآورد.
من با همه زخمهایم خود را مدیون اسلام و انقلاب به ایران و مردم مى دانم ، تو طلبهایت را حساب مى کنى
او یقه مرا گرفته است و طبکارم شده است
امام دست و بازوى مرا مى بوسید و تو ، اما ...
او هرهر مى خندید و صدایش گوش فلک را کر می کند
من براى فرج مصلح ، اصلاح طلبانه برمى خیزم ، تو در انجمن قاعدین ، اسم مى نویسى
او مى خواهد سرداب مقدس را گل بگیرد.
من شعار نمى دهم اما در کنار على و محمد (ص) هستم، تو شعار مى دهى و آنها را کوفى منشانه تنها می گذارى
او نه به على اعتقادى دارد نه به محمد.
من حزب اللهى هستم، تو ادای حزب اللهی بودن درمى آورى
اوبه حزب خدا ناسزا مى گوید.
من به پاى شهیدان سرمى سایم. تو از کاسه سر شهیدان عافیت آباد ، بنا مى کنى و از نامشان، نردبان مى سازی
او، اما...
من با شهیدان به معراج مى روم ، تو مى خواهى از نام و یادشان نردبانى بسازى
او با شهید بیگانه است و از شهادت گریزان
ان روز من از سهمیه ای که تو امروز از ان یاد میکنی هیچ اطلاعی نداشتم و رفتم
و تو خوب از سهمیه میدانستی که سهمت را که انروز سلامتی جسم و حفظ جان مال و افزودن به دارایی های نا مشروعت بود گرفتی و نرفتی
و او همان زمان سهمیه اش را گرفت الان هم مدعی است و میگیرد و باز هم به فکر سهم خواهی اینده
و باز هم من وتو و او....................واین روند همچنان ادامه دارد...........
فرمانده شجاع لشگر امام حسین (ع):
همواره سعیمان این باشد که خاطره شهدا را در ذهنمان زنده نگه داریم ؛
و شهدا را به عنوان یک الگو در نظر داشته باشیم،
که شهدا راهشان، راه انبیاست و پاسداران واقعی هستند که در این راه شهید شدند…
ما لشکر امام حسینیم،
حسینوار هم باید بجنگیم،
اگر بخواهیم قبر شش گوشه امام حسین(ع) را در آغوش بگیریم، جز این نباید کلامی و دعایی داشته باشیم که «الّهُمَّ اجعل مَحیایَ مَحیا محمدّ و آلِ محمد و مَماتی مَماتَ محمّد وَ آلِ محمد...»
سردار شهید حاج حسین خرّازی
نام این مناطق با معنویت سرشته شده است
" دوکوهـــــــه "
"ساختمانهـایش"سحرگاهانی را به خاطر دارد که رزمندگان ،
با نوای دلنیشن مناجات نورایی همــدوش ِستارگان ، همپای فرشتگان و در کنــــار ِماه ،با خدا سخن میگفتند،
سنگر سازان بی سنگر...
" فکـــــــــه "
"سجده های"بسیجیانی را به خاطر دارد که با سربندهای سبز و سرخ ،سرهایشان را به خدا سپردند و با ندای" اعرلله جمجمتک " به دیدار معشوق شتافتند...
" شـــــــــرهانی "
"سنگرهایش" زخم ِ تن ِ شقایق هایی را به خاطر دارد که در کربلای خمینی(ره)با رمــــز
" یـــ زینب ــــــــا " هر آنچه داشتند تقدیم ِ حضـــرتِ ارباب نمودند..
" کانال کمیــــــــــــل "
"'سکــوی'"پرواز ِلب تشنگانی شد ، که مقتل شان یادآور کربلاست...
" طلائیــــــــــــــــه "
"سه راه"شهادتش گــواه ِ رشادت ِمردانی ست که سبکبـــــــــــال ، تا عرش ِ اعــــلا ،پرستــــو شدند...
" ارونـــــــــــد "
"ساحل"خونینش ، غواصانی را به خاطر دارد که در شبهای عملیات ، از سیم خادار ِ نـَفــس،
گــذشتند و دل ، به دریای بیکران ِ عشق و عرفان زدن...
" شلمچــــــــــــه "
"سرداران " بی نام و نشـانی را به خاطر دارد کــــــــه همچون مادرشان زهـــرا(س)فدایی ولایت شـــــــــــدند و گمنــــــام ماندند.
🌷"شادی روح شهدا صلوات"
عشق یعنی یک شلمچه
استخوان ماندن تنها پلاکی از جوان
عشق یعنی یک طلائیه غریب یک دو ئیجی
یادگاری از حبیب
عشق یعنی یک هویزه قتلگاه رویش صد جمجمه
در پاسگاه
عشق یعنی یک دو کوهه غمگسار یک جزیزه
مردمانی سوگوار
عشق یعنی یک حلبچه شط خون روی پیشانی گل
ها خط خون
عشق یعنی یک بیابان بی کسی نیست دنیای
شقایق را خسی
عشق یعنی یک غروب آتشین جبهه را گشته
مزین این چنین
عشق یعنی یک پدافند التماس باغبانی باغی
از گل های یاس
عشق یعنی جاده ای بی انتها خاکریزی بی
نهایت تا خدا
عشق یعنی سنگری از اعتماد گشته فکه
سرزمین اعتقاد
عشق اینجا یاد زهرا می کند نخل بی سر یاد
مولا می کند
عشق اینجا دلربایی می کند عاشقان را
کربلایی می کند
آی مردم عشق معنا می شود عاشقی اما معما
می شود
عشق با خمپاره معنا می شود یا شهادت نامه
امضاء می شود
جبهه عاشق را حکایت می کند یا قنوتش را
روایت می کند.
سالروز آغاز عملیات والفجر هشت گرامی باد.در این عملیات تعداد زیادی از دلیران شهرمان ونک نیز حضور داشتند و جمعی از این دلیرمردان در این عملیات پس از رشادتهای بی نظیری که از خود نشان دادند به درجه رفیع شهادت نائل امدند .یادشان گرامی وراهشان پر رهروباد
نام عملیات والفجر8
رمز عملیات یا فاطمهالزهرا(س)
منطقه عملیات جبهه جنوبی ـ فاو
زمان عملیات 20 /11 /1364 تا 9 /2 /1365
هدف تصرف فاو و تهدید بصره از جنوب
نوع عملیات گسترده
فرماندهی عملیات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
سازمان عملیات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
استعداد نیروهای درگیر خودی 140 گردان پیاده، 16 گردان توپخانه. شامل لشکرهای 27، 25، 7،31، 5، 8،14، 17،41، 19 و تیپهای 32، 33،15، 44 سپاه
استعداد نیروهای درگیر دشمن 126 گردان پیاده، 33 گردان زرهی، 23 گردان مکانیزه، 29 گردان کماندو، 20 گردان گارد جمهوری
نتایج عملیات ـ تصرف شهر بندری و مهّم فاو و آزادسازی 600 کیلومترمربع
ـ انهدام وسیع نیرو و تجهیزات دشمن
ـ تسلط بر اروندرود
ـ تأمین شمال خلیج فارس و ایجاد امکان تردد کشتیها به بندر امام خمینی
ـ تصرف دو پایگاه موشکی ساحل به دریا
ـ انسداد راه عراق به خلیجفارس
ـ هممرز شدن با کویت
تلفات دشمن 90000 کشته یا زخمی و 2365 اسیر
خسارات دشمن انهدام 39 هواپیما، 5 هلیکوپتر، 540 تانک و نفربر، 75 قبضه توپ، 5 دستگاه ماشینآلات مهندسی و 250 خودرو
غنائم 50 دستگاه تانک و نفربر، 140 قبضه توپ، 30 دستگاه ماشینآلات مهندسی و 180 دستگاه خودرو
والفجر 8 ماندگارترین عملیات تاکتیکی رزمندگان اسلام
عملیات والفجر ۸ که منجر به فتح شهر استراتژیک فاو شد یکى از عملیات هاى بزرگ تاریخ است که شگفتى محافل نظامى را برانگیخت.
عملیات والفجر8 در ساعت22 و10 دقیقه روز بیستم بهمن ماه1364 آغاز شد. نیروهایی که ماهها منتظر چنین شبی بودند، با شنیدن رمز عملیات هجوم گسترده خود را آغاز کردند: «بسم الله الرحمن الرحیم. لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم، و قاتلوهم حتی لاتکون فتنه. یا فاطمه الزهرا، یا فاطمه الزهرا، یا فاطمه الزهرا»(سلام الله علیها).
با آغاز عملیات، لشکرها و تیپهای نیروی زمینی سپاه پاسداران با پشتیبانی آتش توپخانه ارتش مبادرت به شکست خط دشمن کردند.
ارتش بعث عراق با وجود ایجاد موانع بسیار حدس نمى زد رزمندگان ایرانى با سلاح هاى انفرادى عرض یک و نیم کیلومترى اروند رود را با وجود جریان تند آب و جزر و مد و بسیارى مشکلات دیگر طى کنند و مزدوران بعثى را در سنگر خود غافلگیر کنند.
پس از عبور موفقیتآمیز غواصان از رود خروشان اروند، یگانهای نیروی زمینی سپاه پاسداران با پشتیبانی آتش تهیه و شلیک هزاران گلوله، تهاجم خود را در محورهای مورد نظر آغاز و مبادرت به شکستن خط مقدم دشمن کردند. با توجه به احتمالی که در هوشیاری دشمن مطرح بود، شکستن خط، پاکسازی و گرفتن سر پل مناسب نقش اساسی را در تضمین موقعیت عملیات داشت، چون عبور از رود اروند باید معابر را باز میکردند تا نیروهای قایقسوار بتوانند با عبور از این معابر به ساحل دشمن وارد شوند و تا فرارسیدن روشنایی صبح، منطقه را برای استحکام سرپل پاکسازی کنند. عکسالعمل عراقیها در لحظات اولیه عملیات و رویارویی با موجهای گسترده قوای ایرانی که سراسر خط دشمن را مورد تهاجم قرار داده بودند، غیر منتظره و تعجببرانگیز بود. به دلیل گستردگی محورهای هجوم و انجام تک پشتیبانی در منطقه امالقصر دشمن تا سه روز در تشخیص فلش اصلی حمله سرگردان بود و نتوانست در برابر هجوم نیروهای ایرانی اقدام جدی صورت دهد.
علاوه بر این در لحظه شکستن خط و درگیری با عراقیها، هوای مهآلود و نمنم باران، غواصان را برای انجام بهتر عملیات یاری کرد. نیروهای دشمن که غافلگیر شده بودند با مقاومتی اندک پا به فرار گذاشتند. یکی دو ساعت پس از درگیری شنود بیسیم دشمن حکایت از اوضاع نابسامان و بههم ریخته خطوط دفاعی عراق داشت. هر یک از فرماندهان عراقی نسبت به منطقه ماموریت خود سلب مسئولیت کرده و پیدرپی از فرماندهان بالاتر درخواست کمک میکردند. سردرگمی عراقیها به حدی بود که حتی از حمایت نیروهای پیاده موجود و تجهیزات
انقلاب اسلامی بزرگترین انقلاب قرن
پیروزی انقلاب اسلامی در ایران تنها یک حادثه داخلی برای تغییر یک رژیم سیاسی نبود. بلکه همانگونه که
بسیاری از دولتمردان آمریکائی، اسرائیلی و اروپائی در خاطرات خود از آن روزها تعبیر کردهاند، انقلاب از دیدگاه
آنان زلزلهای ویرانگر برای جهان غرب بود.
گذشته از آنکه آمریکا مطلوبترین شرائط جغرافیائی، اقتصادی و نظامی را در یکی از حساسترین مناطق جهان که
مرزهای طولانی با رقیب (دولت شوروی) داشت، از دست میداد امواج این انفجار بزرگ رژیمهای وابسته به غرب
را در ممالک اسلامی و بلاد عربی متزلزل و بیمناک کرده بود. پیام اصلی انقلاب اسلامی ماهیتی فرهنگی
داشت و مبتنی بر اندیشه دینی و ارزشهای معنوی بود.
پیروزی انقلاب به معنای صدور پیام و ارزشهای آن و به حرکت درآمدن موجی از خیزشهای رهایی بخش در کشورهای اسلامی و جهان سوم بود. همزمان با ایران، رژیم وابسته به آمریکا در نیکاراگوئه نیز سرنگون شد. در افغانستان دولت شوروی ناگریز از کودتای خونین و سپس لشکرکشی واشغال این کشور شد تا حرکت اسلامی را مهار کند.-1- در عراق، کودتای صدام با همین هدف شکل گرفت. 2-مردم لبنان و فلسطین پیروزی انقلاب ایران را جشن گرفتند و جهاد خویش را در شکلی نوین و ملهم از انقلاب اسلامی آغاز کردند. جنبشهای اسلامی در مصر، تونس، الجزایر، سودان، عربستان و ترکیه احیا شدند.
پس از جنگ جهانی دوم نظمی ظالمانه بر جهان
دستاوردهای انقلاب اسلامی در دو عرصه سیاست داخلی و سیاست خارجی
میوه و عصاره انقلاب اسلامی « نظام جمهوری اسلامی ایران » است که در نوع خود ساختار سیاسی جدیدی در نظامهای سیاسی جهان بهشمار میآید.مهمترین دستاورد نظام جمهوری اسلامی، تلاش برای زمینهسازی و ایجاد تمهیدات لازم برای حاکمیت ارزشهای والای اسلامی است که در جامعه ما از جایگاه رفیعی برخوردار است.
یکی دیگر از برکات و ثمرات عظیم نظام اسلامی، در حوزه سیاست، رفع اختناق، استبداد و ظلم و ستم در جامعه است؛ چنانچه بسیاری از افراد جامعه در معرض رفتارهای ظالمانه رژیم پهلوی قرار داشتند. ولی با حرکت انقلاب اسلامی، مردم در مهمترین ساختارهای حکومتی، وضع قوانین و همهپرسیها و اداره کشور، نقش اصلی و تعیینکننده پیدا کرده، هم در دوران مبارزه و هم پس از پیروزی، مخاطب اصلی و همراهان همیشگی امام خمینی (ره) گشتند. آنان ولینعمتان کشور شدند و همه مقامات و مسئولان نظام سیاسی از طرف آن پیر فرزانه، برای خدمت به آنها، دعوت و سفارش گشتند.
انقلاب چیست و انقلابی کیست؟و ضد انقلاب کیست؟
«انقلاب» و «ضد انقلاب» یک حوزه «گفتمانی» است که در عین حال دارای عینیت اجتماعی است و در هر جایی که از این دو سخن به میان آورده شود، خواه ناخواه وضعیتی مستمر و جاری به تصویر درمیآید و در بستر زمان ممکن است یک جابجایی هم اتفاق بیفتد یعنی فردی انقلابی به جرگه ضد انقلاب بپیوندد و یا فردی که مخالف انقلاب است به مدافع انقلاب تبدیل شود. البته تجربه تاریخی نشان میدهد که به ندرت اتفاق میافتد که فردی که در گذشته ضد انقلاب بوده است، انقلابی شود و فراوان پیش میآید که یک عنصر انقلابی، ضد انقلابی شود. این میتواند دلایل مختلفی داشته باشد.
انقلاب اگر از یک جایگاه معنوی برخوردار باشد، مقدس خوانده میشود و طبعاً کسانی که به دلیل مخالفت با اصول و ارزشها و آرمانهای انقلاب، «ضد انقلاب» خوانده میشوند، دارای هویتی «ضد ارزشی» خواهند بود و دقیقاً این دسته برای اینکه ضد ارزشی دیده نشوند، منکر معنوی بودن انقلاب یا نظام برآمده از آن میشوند اما از یک منظر دیگر انقلاب اگر دارای جایگاه معنوی بود، مخالفت با آن در واقع مخالفت با آرمانهایی است که اکثریت جامعه آنها را قبول
محکمه خون شهدا محکمه عدلیست که در آن ما را به محاکمه می کشانند
روایت و عکس تکان دهنده از شهدای میدان مین عملیات رمضان
محور پاسگاه زید (27 تیر 1361) نیمهشب یکشنبه 27 تیرماه، گردان های در گیر در مرحله دوم عملیات رمضان به دلیل گذشت زمان و نزدیک شدن صبح، از تعدای از نیروهای داوطلب می خواهند که از میدان مین پیش رو سریع تر گذر کرده و معبری برای عبوردیگر رزمندگان باز کنند. از میان 150 نفر داوطلب به 20 نفر از آنان اجازه ی ورود به میدان مین داده می شود و اغلب این 20 نفر نیز به شهادت رسیدند
مدینۀ فاضله شهری است آرمانی که در آن همه فدائی همند, همه خادم یکدیگرند, هیچکس در آن احساس ناامنی و دلواپسی نمیکند, شهری که همۀ ساکنان آن در عین بزرگی, خود را کوچکتر از دیگران میدانند, شهری که در آن هیچکس نیازی به تظاهر کردن ندارد.
مدینۀ فاضله بهشت است ولی نه بهشت آخرت, بلکه بهشتی زمینی که جلوهای از بهشت ابدی است, و بهشت اگر زیباست بخاطر تجلیات باطنی ساکنان آن است که هر کدام یک بهشتند و عین بهشتند.
مدینه فاضله آرمانشهری است که تمام خوبیها در حد اعلای خود وجود دارند و بدیها به صفر رسیدهاند, شهری که تمام انسانهای فرهیخته, عاشق زندگی کردن در آنند و تمام عرفا و فلاسفه و حکیمان الهی در تمام عمر به دنبال آن میگردند.
مدینۀ فاضله شهری است آرمانی و خیالی که در دنیای ما جائی برای ظهور و بروز ندارد. این آرمانشهر را فقط میتوان در وجود مقدس انبیاء و اولیاء الهی به نظاره نشست و این آرمانشهر برای ما اسیران خاک چنان غریب و نامأنوس است که داستانهای آن را جزو افسانهها و اساطیر قلمداد میکنیم و به عبارتی دیگر تمام این داستانها و خاطرهها را دروغ و غیر واقعی میپنداریم.
اما همین مدینۀ فاضله و آرمانشهر اساطیری در برههای از تاریخ خونین ما تجلی پیدا کرد و گوشههائی از آن در دوران دفاع مقدس به ظهور رسید.
در آن دوران سرشار از معنویت و محرومیت و مظلومیت, فرهنگ سبزی متولد شد که بجز با عشق قابل تفسیر و تبیین نیست. در بسیاری از سنگرها و خطوط نبرد میتوانستی افرادی را ببینی که تبلور کامل بهشت و مدینۀ فاضلۀ محمدی بودند, کسانی که در کنار آنها احساس آرامش و اطمینان میکردی و میتوانستی در وجودشان عطر بهشت را حس کنی. کسانی که در عین ذکاوت و هوش و استعداد و زیرکی یک ذره دوروئی و دورنگی و تظاهر و دروغ در وجودشان نبود, کسانی که اگر صد سال با آنها زندگی میکردی روز به روز بیشتر عاشق و شیفتۀ کمال و خضوع و آزادگی و جوانمردی و معرفتشان میشدی. کسانی که جانشان را بی شائبه برای یکدیگر فدا میکردند و از هم چیزی جز شفاعت, التماس نمیکردند. کسانی که بی فلسفه عشق میورزیدند و برای دوستی و مهربانی دنبال هیچ توجیه و دلیلی نمیگشتند. کسانی که اگر میخواستند میتوانستند بالاترین ردههای مدیریتی را تصاحب کنند ولی نمیتوانستند از آن مدینۀ فاضلۀ رؤیائی, دل بکنند.
اگر بچههای جبهه و جنگ همیشه حسرت آن روزگاران را میخورند نه بخاطر جنگ است بلکه بخاطر یاد و خاطرات آن بهشتیانی است که با ایثار و فداکاری و عشق و اخلاص , فرهنگی را بنیانگذاری کردند که در طول تاریخ بشریت, نمونههای آن کمتر اتفاق افتادهاست و اگر آنها و رهروان راهشان در دنیای امروز, غریب و مهجور هستند عجیب نیست. فاصلۀ بهشت تا جهنم فقط یک «خود» است, آنها از «خود» گذشته بودند و بسیاری از ما خودخواهان و خودپرستان و خودبینان اسیر خودیم. آنها تمام چیزهای خوب را برای دیگران میخواستند حتی جان عزیزشان را؛ ولی ما همه چیز را برای خودمان میخواهیم حتی جان عزیز دیگران را. پس کسانی که شبهای عملیات و زیبائیها و نیایش و راز و نیاز ها و دلدادگیها و شیدائیهای آن دوره را دیده و درک کردهاند چگونه میتوانند در این دوزخ تکاثر و خودخواهی به یاد آن بهشت وحدت و یکرنگی و همدلی نباشند؟؟؟!
شرح زیبائیهای روح آن دریادلان عرصۀ عشق و ایثار در مجال این نوشتار نیست و نوشتن گوشههائی از خاطرات آنها نیاز به همت افرادی از جنس آنان دارد و این وظیفهای است که اگر آن را انجام ندهیم, خود را از زیباترین سرچشمههای نعمت و برکت محروم کردهایم و اگر انجام دهیم هیچ پاداشی برای ما بالاتر از انجام همین کار که به منزلۀ ورود به بهشت آنان است نیست.
شهید زندگی کردن
شهادت در یک نگاه کلی سه معنا دارد :
1. مکتب رشادت : جان دادن در جنگهای حق علیه باطل
2. مکتب عبادت : شهید زیستن در زندگی و جهاد اکبر
3. مکتب شفاعت : همسو شدن با کائنات و تبدیل به کارگزار هستی شدن
چیزی که از شهیدان گلگون کفن و ازخودگذشتۀ ما , در ذهن جامعه وجود دارد فقط معنا و مصداق اول است, یعنی بسیاری از مردم, شهدا را فقط کُشتگان جنگ میدانند و البته همین هم رتبۀ والا و بالائی است ولی حقیقت امر این است که شهدای ما شاگرد و استاد هر سه مکتبند و موضوعی که مد نظر این تحقیق است, صرفنظر از نقد جنگ, هر سه مورد بالاست.
مردم تمام کشورها حتی متجاوزین و اشغالگران برای کشتگان و زندگان جنگهای خود اهمیت ویژهای قائلند و آنها را قهرمانان ملی خود قلمداد میکنند, برای آنها یادمانها میسازند, شعرها میسرایند, داستانها و رُمانها و خاطرات مینویسند, پژوهشهای مختلف دربارۀ آنها انجام میدهند, فیلم و سریالهای مختلف و متعدد برای آنها میسازند و در روزهای خاصی از سال, در مراسمی جهانی, یاد و نام و خاطرۀ آنها را گرامی میدارند درحالیکه خودشان هم میدانند که اشغالگر بودهاند و کمترین شباهتی با کشور ما که توسط متجاوزین اشغال شده بود نداشتند و قهرمانان ملی آنها هیچ رنگ و بوئی از انسانیت و معنویت نداشتند و با هیچ معیاری با شهیدان ما قابل مقایسه نیستند, اما در کشور ما اگر کسی دربارۀ شهیدان هر گونه کار فرهنگی انجام دهد توسط عدهای از خودیها , متهم به جنگطلبی و خشونت و اُمُل بودن میشود و ما به راحتی یاد و خاطرات شهدای عارفِ دریادل خود را به فراموشی میسپاریم تا دچار تهمت «عقب افتادگی فرهنگی» نشویم و مظلومیت شهدای ما همچنان ادامه دارد.... و چه باک که ما هم به سرنوشت آنها دچار شویم. این بزرگترین آرزوی خادمین شهداست.
بحث شهادت اگرچه ظاهراً به جنگ مرتبط میشود ولی باطناً و اصالتاً کاری به جنگ ندارد و نوعی زندگی برتر به حساب میآید. کسانی که شهید زندگی میکنند آرامترین و لذتبخشترین زندگی را دارند و قضیۀ مرگ که برای همۀ انسانها غمناکترین لحظۀ زندگی است, برای آنها حل شده است, کسانی که با تأسی به سیرۀ ائمۀ معصومین و انبیاء و اولیاء و شهدا, مثل شهیدان و در خط آنها زندگی میکنند با مرگ به عنوان یک حقیقت زیبا و حتمی کنار آمدهاند و در زندگی آنها مرگی وجود ندارد که از آن بترسند.
کسی که شهید زندگی میکند, زیر بار هیچ قدرتی نمیرود و به هیچ بالادستی باج نمیدهد و از هیچ زیردستی باج نمیگیرد, هیچ حقی را باطل نمیکند و هیچ باطلی را حق جلوه نمیدهد و اکثر مردم ما به برکت آموزههای عاشورا چنین روحیهای دارند و شهید زندگی میکنند.
کسی که شهید زندگی میکند حتی زیر بار تمایلات نفسانی خویش هم نمیرود و عزت خود را به ذلت اطاعت از نفس اماره نمیفروشد و تمام لحظههای زندگیاش آکنده از عطر شهادت و معنویت و ولایت و قداست است و هرگونه که زندگی کند یا بمیرد شهید است.
کسی که شهید زندگی میکند حاضر است در هر زمان و مکان از حق و حقیقت دفاع کند و به یاری مظلومین بشتابد و خود را به هر آب و آتشی بزند و در برابر ظلمها و تجاوزها بیتفاوت نباشد و شهدای ما چنین بودند. یعنی قبل از شهادت جسمانی به معنای شهادت روحانی رسیده بودند و به محض اینکه هموطنان مرزنشین آنها مورد ظلم و ستم رژیم اشغالگر بعث قرار گرفتند مردانه به سوی جبهههای نبرد شتافتند و به دشمنان اسلام و ایران درسی دادند که تمام جهانیان از قدرت و غیرت آنها انگشت به دندان گرفتند و آشکارا آنها را ستودند. عاملی که آنها را به جبهه برد چیزی نبود جز شهید زیستن ؛ و چیزی که دشمنان قسم خوردۀ ما از آن میترسند و در پی نابود کردن آن هستند همین روحیه است , دشمنان ما با شیوع اعتیاد و فساد و بی تفاوتی, سالانه میلیاردها دلار صرف میکنند تا پدیدۀ «شهید زندگی کردن» از بین برود ولی خودشان هم میدانند که مشت به سندان میکوبند و این روحیۀ عاشورائی ملت ما را با هیچ قیمت و قدرتی نمیتوانند نابود کنند چون با خون و روح و روان زندگی مردم ما آمیخته شده است. ولایت, روح زندگی مردم ماست و خمیرمایۀ این روح از خاک کربلا و اشک و نذر و نیاز و زیارت ائمه و شهیدان است که از بین رفتنی نیست و دشمنان به این نکته واقفند ولی مجریان این طرحها مجبورند به لحاظ نفع مادی خود گاهگاهی مثل پشه در عرصۀ سیمرغ حقیقت جولان دهند و دوباره برای دریافت هزینههای جدید به دامان استکبار جهانی پناهنده شوند, آنها کار خودشان را میکنند ولی ما ساکت و بی تفاوت نشستهایم و آب به آسیاب آنها میریزیم و این با روحیۀ «شهید زندگی کردن» جور در نمیآید.
تمام مشکلات اخلاقی و اجتماعی انسانها بخاطر خودستائی و خودبینی و خودخواهی و خودپرستی است و کسی که از خودش گذشته باشد دیگر نه چیزی برای به دست آوردن دارد نه برای از دست دادن چون «خودش» را از دست داده است و به این خاطر به زندگی مطمئنه و حیات طیبه می رسد و رزمندگان دفاع مقدس عمدتاً دارای چنین روحیهای بودند و به این زندگی زیبا دست یافته بودند و در آن دوران سخت و پر مخاطره و پر حادثه در کمال اطمینان و آرامش زندگی میکردند و در همان حال به نبرد با دشمنان متجاوز میپرداختند.
روزگاری جبهههای ایران تجلیگاه مدینۀ فاضلۀ محمدی (ص) بود و هرچه در آن جریان داشت از جنس عشق و معرفت و اخلاص و ایثار و یکرنگی بود و شهدا کاملترین نمونههای این حیات طیبه بودند و به همین خاطر است که جوانان آرمانگرا که دنبال خوشبختی و سعادت دنیا و آخرت هستند مشتاقانه دنبال خاطرات آنها میگردند تا کام تشنۀ خود را از این اقیانوس شیرین حقیقت سیراب کنند و به همین علت است که خاطرات شهیدان اینقدر برای جامعۀ ما حیاتی و باارزش و مشکلگشا و زندگیساز است.
حالا دیگر نه جنگی وجود دارد, نه جبههای و نه احتمال شهادتی ولی تعداد مرگها بیشتر از زمان جنگ شده و اگر آماری از وقایع طبیعی و غیر طبیعی مرگبار این روزگاران گرفته شود متوجه می شویم که شهدا به چه سعادتی دست یافتهاند.
امروز دیگر خاطرات شهدا, کاری به جنگ ندارد بلکه مستقیماً به صلح و سعادت و خوشبختی جامعه ارتباط دارد و کسانی که دنبال یک زندگی آرام و سعادتمندانه هستند هیچ راهی جز «شهید زیستن» ندارند.
از این مطالب که بگذریم, شهدا واقعاً قسمتی از تاریخ معاصر ما را رقم زدند و کسانی که در کار فرهنگنگاری جوامع هستند اگر این اُسوههای فرهنگساز را فراموش کنند, روح اصیل زندگی را به فراموشی سپردهاند و به خودشان و مخاطبانشان و آیندگان ظلم کردهاند.
چگونه برای زندگی بهتر افکار مثبت داشته باشیم؟
30 مورد از توصیه هایی که باعث ایجاد مثبت اندیشی میشوند
1- نسبت به خودمان احساس خوبی داشته باشیم و خود را خوب ، دانا و با
ارزش بدانیم.
2- لیستی از صفات مثبت خود تهیه کنیم و راه های تقویت آنها را بیابیم و
تجربه کنیم.
3- لیستی از افکار منفی خود در طی روز تهیه و سعی کنیم برای هر فکر
منفی یک فکر مثبت معادل بیابیم تا به کمک آن بتوانیم با افکار منفی مقابله
کنیم.
4- سعی کنیم در گفتار و برخوردهای روزانه از کلمات و جملات مثبت
استفاده کنیم . مثلا در ملاقات با دیگران به جای استفاده از کلمه "خسته
نباشید" که دارای بار منفی و القای حس خستگی است ، بگوییم "خدا
قوت" ، "شاد باشید" و امثال آنها.
5- افکار خود را متوجه خوبیها و جنبه های مثبت زندگی کنیم تا به مرور
مثبت نگر شویم.
6- با خوش بینی ، سعی کنیم دستوراتی
در غرب جاده خرمشهر – آبادان و منتهی الیه کوی آریا ، و در کناره رود اروند منطقه ای وجود دارد که هنوز آثار بمباران¬های دژخیمان بعثی بر روی ساختمان های اطراف مشهود است. این منطقه یاد آور عملیات کربلای 4 و شهدای مظلوم این عملیات است که در زمستان 1365در این منطقه حماسه آفریدند . عملیات کربلای 4 در مورخ 3/10/1365 با رمز « یا رسول الله (ص) » آغاز شد. غواص ها ساعاتی قبل از شروع عملیات به درون آب رفته و به سمت خط دشمن حرکت کردند. در این میان ، نیروهای دشمن که کاملا آماده و هوشیار بودند ضمن پرتاب منور ، با تیربار و خمپاره به طرف آن ها شلیک می کردند. یکی از مناطق حساس عملیات ، جزیره امل الرصاص و نوک بوارین بود، که به رغم تلاش بسیاری که برای تصرف آن انجام شد به خاطر هوشیاری دشمن امکان ادامه درگیری از میان رفت . لذا به منظور حفظ قوا و طراحی مجدد عملیات آتی ، از ادامه نبرد اجتناب شد. این نقطه یادآور حماسه رزمندگان تیپ 32 انصار الحسین (ع) همدان و 33 المهدی (ع) فارس در عملیات کربلای 4 بوده است.
نجومی
بگیران هم یک روزی گورخواب می شوند !انشاء الله بزودی
چندی پیش عد ه ای مخالفت کرده بودند که در بهشت زهراهای کشور قطعه ای هم با نام ایثارگران در نظر بگیرند تا جانبازانی که بر اثر جراحات وارده شهید میشوند در این قطعه ها خاکسپاری شوند. باشه ایثارگران اجرشون پیش خداست ونیازی به قطعه ایثارگران ندارند پس خواهش دیگر داریم وآن اینکه قطعه ای برای نجومی بگیران در نظر بگیرید قطعا" چون زور دارند چون نفوذ دارند ؛ چون همه چیز در اختیار خودشان هست پس بی شک میتوانند این برنامه را اجرا کنند .
دولت باید قسمت ویژه ای در گورستان ها احداث کند که ابعاد قبرهای آن از دیگر قبرها بزرگتر باشد چراکه بعضی از مدیران دولتی به قدری از سفره انقلاب سهم خود را برداشته اند و خورده اند که فربه شده اند و در قبرهای عادی جای نمیشوند و چه زیبا میشود که سردر این قسمت ویژه بنویسند: «قطعه نجومی بگیران»!