ایثارگران ونک

( بازماندگان کاروان عشق (راه کاروان عشق از میان تاریخ می گذردو هرکس در هرزمان بدین صلا لبیک گویداز ملازمان کاروان کربلاست

ایثارگران ونک

( بازماندگان کاروان عشق (راه کاروان عشق از میان تاریخ می گذردو هرکس در هرزمان بدین صلا لبیک گویداز ملازمان کاروان کربلاست

اسلايدر

ساعت فلش مذهبي قرآن آنلاين

تقویم

فالطالع بينيفال روزانه
فالطالع بينيفال روزانه

حديث تصادفي

$
ایثارگران ونک

کربلا از زمان و مکان بیرون است و اگر تو می‌خواهی که به کربلا برسی باید از خود و بستگی‌هایش، از سنگینی‌ها و ماندن‌ها گذر کنی. حب حسبن علیه السلام، در دلی که خودپرست است، بیدار نمی‌شود.
سلام بر آنانی که بر خاک افتادند تا ما به خاک نیفتیم؛از نفس افتادندتاما از نفس نیفتیم؛ رفتند تا مابمانیم؛ شیرمردان ولایتمداری که ثابت کردند که اهل کوفه نبودندونیستند ونگذاشتند رهبرومقتدایشان در عین تنهائی ؛تنها بماند واکنون باز ماندگان آن قافله سراپا عشق با هزاران زخم گوش بفرمان ولی ومقتدایشان ؛ جان برکف آماده اند تا طومار نامردمان ونااهلان زمان را برهم بپیچند.اللهم عجل لولیک الفرج.
پيوندها

ابزار آپلود

آخرين نظرات
جمعه, ۱۵ آبان ۱۳۹۴، ۱۲:۱۱ ق.ظ

درود بر خانواده های ایثارگران

درود بر خانواده های شهدا وایثارگران

اولین گلوله ای که از عراق به سوی ایران شلیک شد زندگی بسیاری را به دو نیم کرد. مبنای تاریخ زندگی شد به قبل و بعد از آن شلیک. زمان متوقف شد به سال صفر. زندگی در تعلیق ماند، میان خداحافظی پسری از مادرش، میان آژیرهای قرمز و سفید، میان ترس بچگی و پناهگاه، میان جدا شدن پدری از فرزندانش، میان ریخته شدن ابهت مرگ جوان.
جنگ ایران و عراق دو هزار و 888 روز طول کشید. در این جنگ طبق برآوردهای اولیه بیش از یک هزار میلیارد دلار به ایران خسارت زده شد. سازمان ملل میزان خسارت وارده به ایران را حدود ۲۰۰ میلیارد دلار برآورد کرده است. عراق با این رقم خسارت موافقت نکرد و در ‌‌نهایت با کارشناسی‌های انجام شده میزان نهایی خسارت وارده به ایران ۹۷ میلیارد دلار تعیین شد.

 
میلیونها نفر در طول جنگ در آن شرکت داشتند و سهم ملت ایران از این رقم 222 هزار و 205 شهید است و تعداد جانبازان 784 هزارو705نفر و 42 هزارو900 اسیر. آمارها بی حس اند . اما رد درد را باید دنبال کرد. همه این ارقام را باید در خانواده هایی ضرب کنید که یک روزی با زنگ در خبری را شنیدند که تا ابد سیاه پوش شدند. باید در تعداد فرزندانی ضرب کنید که صبح در خیال کودکانه رفتند مدرسه و ظهر که برگشتند خانه سیاهپوش پدر بود. باید در جوان 19 ساله ای ضرب کنید که 19 سال روی دو پا ایستاد و زندگی کرد و حال 32 سال است که صدای پا ندارد. رد پای او صدای قچ قچ چرخ های ویلچیر است. این رقم را در تعداد روزهای مادری ضرب کنید که از خانه بیرون نرفت تا شاید تلفن خانه زنگی بخورد و خبر از پسر گمشده اش بدهد. ارقام بی رحم اند. آمار دل ندارند. اما همه رقم های این آمار، درد دارند.برای جانبازان موج انفجارصدای خمپاره قطع نمی شود. شب که سر را بر بالش می گذارد، خمپاره ها شروع می‌کنند به شلیک. هنوز کسی از آن دور دست صدایش می کند. خش خش بی سیم توی گوش اش می‌پیچد. گردباد دوباره می پیچد. دیگر هیچ صدایی را نمی شنود. نه صدای التماس های همسرش را، نه گریه های دختران جوانش. باید فرمانده دستور بدهد که آتش کافیست اما فرمانده خونین در گوشه ای افتاده.
آتش بس که پذیرفته شد. صاحبان اصلی جنگ به شهر برگشتند. گیج میان زندگی شهری و روزگار جبهه. طلبکار نبودند. معامله شان بین خود و خدا بود. شدند ساکتان جنگ. برگشتند به خانه. عده ای اما که جنگ هم برایشان پشت جبهه بود، شهر برایشان عجیب بود. دیدند زندگی در نبود آنان جریان نه چندان طبیعی ولی ادامه داشته است. جبران مافات باید می کردند. تنها سفره پهن همان جنگ بود. برای همین است که 27 سال پس از جنگ  کسانی که حماسه آفریدند وایثارکردند حال کاسبان جنگ بودجه های کلان می گیرند و برای آن که جنگ را به تصویر بکشند فیلم هائی می سازند تا رزمنده وجانباز رامورد تمسخر قراردهند. این سفره تا زمانی که کاسبان جنگ و دلواپسان دروغین در صحنه سیاسی این کشور حضور دارند گسترده است. برای شهدا یادواره وهمایش می گذارندهزاران هزار مبلغ هزینه وریخت وپاش می نمایند اما شهیدان زنده باید برای گرفتن نسخه داروهای شان آواره خیابان ها شوند وبیمه تکمیلی شان بلاتکلیف است. آنان به دنبال دارو هستند در حالی که درصدهای جانبازی شان کم می شود؛گاهی بابخشنامه های  بی انصافی پرداخت هزینه های تکمیلی ویا پرداخت هزینه داروهای جانبازان را به همدیگر پاس می دهند وجانباز را در تهیه دارو ودرمانش دربدر این اداره وآن سازمان واین شرکت بیمه ای وآن شرکت بیمه ای می نمایند وبا این روش آرامش جانبازان راگرفته وبه مخالفان نظام وجبهه وجانبازی و وسایرینی که در صدد حذف فرهنگ ایثار وشهادت در تلاشند هدیه می دهند و چه   بسیارند رزمندگانی با زخم های فراوان جسمی وروحی که مجروحیت شان احراز نشده و اصلا" درصد ندارند!چهره فرسوده ودردمندشان حکایت از زخم  درونشان ؛شیمیائی؛موج  و...دارد اما برخی از پزشکانی که نه زخم را بلدند نه درد را بلدند نه بوی گازهای شیمیائی برایشان آشناست نه تاُثیر موج انفجاربعد از سالها؛فقط مخالفتشان را با ضرب مهر عدم تایید در زیر پرونده ها ورد ادعای واقعی ایثارگر دردمند؛نشان می دهندوکاش گاهی صدای خس خس سینه آن جانباز شیمیایی که روزی ماسک از چهره برداشت تا همرزمش از گاز مصون بماند، در گوش آنان که میلیاردی از بنیاد شهید اختلاس کردند می پیچید. اما جای نگرانی نیست همه چیز آرام است.
از جنگ گفتن پایانی ندارد. جای زخم پس از سالهای  سال بعد از آن شلیک مانده است. زندگی ادامه دارد اما برخی تکه ای از وجودشان را جایی میان همان دشت های خوزستان و کوه های کردستان جا گذاشتند برای همیشه.

درود برغیرتشان ودرود برشرافتشان که با خدا معامله کردند.


موافقين ۱ مخالفين ۰ ۹۴/۰۸/۱۵

نظرات (۱)

I hate my life but at least this makes it beaebalr.