کنترل چی(از زبان سردار جهادگر حمداله رضائی)
کنترل چی که بود؟
(خاطراتی از زبان سنگرسازان بی سنگر سردار جهادگر حمداله رضائی)
در شبهاگروههایی از افراد خودی بین دوخط مقدم دشمن و خودی مشغول انچام وظیفه بودند .از آن جمله گروه مهندسی جهادگران که عموما با دستگاههای سنگین راهسازی مثل لودر و گریدر و غلطک و.. مشغول ایجاد بستر حضور و فرود رزمندگان اسلام میشدند.و.. یکی از این نیروها که چراغی با اشعه فرابنفش را در دست داشتند و هدایت کمپرسهای خاک برای دبو و احداث جان بناه و خشکاندن هور و هربرکه و باتلاقی که صبح آن روز و یا همان شب قرار بوده نیروها مستقرشوند این کنترلچی وظیفه اش هدایت نیرو دستگاه به داخل خط و شروع کار کردن از آغاز تاریکی تا افتتاح طلوع و گاهی باید شبانه وارد خط میشدو همان شبی برمی گشت و گاهی با کشتی شناسایی دشمن روبرو می شد و گاهی هم اسارت بدون در گیری ولی با لطف خداوند این نیروها وارد خط می شدند و با آغاز خاموش آنها بیداری و کار مطابق نقشه و حرکت بسوی دشمن و گاهی عملیات لو می رفت و دشمن آن محور احداثی را زیر گلوله می گرفت در هرحال کنترلچی نزدیکترین نیروی خودی در شبها به دشمن بود که توسط نیروهای خطشکن از دور محافظت می شدند تعداد نه نفر کنترل چی و یک نفر مسول گروه و تعدادی کمپرسی و برخی شبها همزمان چند دستگاه راهسازی مثل بلدوزر و گریدر و لودر و غلطک و ماشین سوخت رسان و یک فرمانده عملیات و گاهی تعدادی تک تیر انداز ماهرکه در همه احوال در آرامش و در تک و در حمله اینها حق تیر اندازی نداشتند و نباید نوری ویاصدا ایجاد کنند . کنترلچی ها دقیقا پشت سر مایلرو یا کمپرسی خاکی با بار خاک و لب باتلاق که باید بدون صدا و با مراقبت خاصی راننده را متوجه محل تخلیه نمایدو در خط خطر فرورفتن و...دهها خطر دیگر رعایت نماید و ما داشتیم از این نیروها که گاهی با خاک بطرف باتلاق رانده می شدند و کار نجات به این شکل بودکه بدون صدا طرف را رصد و باطناب و یا رنجیری سریع بیرون بکشند و گاهی بی احتیاطی و یا عدم دیدن نور کوچک باطری مشکی و نور قرمز سبب میشد کامیون با بار در هور بماند که وظیفه گروه نجات آن بود که قبل از طلوع ماه و روشن شدن هوا و ایجاد دید با هدایت کنترل چی آن کامیون را بیرون اورند ودر هر حال نباید دشمن متوجه سرو صدا و آثار شبانگاهی و پیشرفت فیزیکی می شد و بچه ها قبل ورورد به حیطه کاری همدیگر را می بوسیدند و خداحافظی و با ایما و اشاره به قول فرماندهان گروه ما الان دیگر گنگ و بی صدا خواهیم بود .کنترل چی باید باسواد و از نقشه راه سر درمی اورد و نقاط خطر قبلا بررسی و نگذارد صدا و خطری ایجادشود با شنیدن صدای دشمن باید استتار و با رمز به بغل دستی اشاره کند برو ورودی را ببند و گاهی یکه و تنها شاهد گشت دشمن حتی در یک متری بود ولی حق نداشت حتی نفس عمیق از روی ترس بکشد و...(ادامه دارد)