حقیقت اسماء حسنی چیست؟
به این ترتیب همهی اینها تعبیرات مختلفی است که از کمالات بیانتهای
آن ذات واحد حکایت دارد و به گفتهی شاعر:
عِباراتُنا شَتّی وَ حُسنُکَ واحِدٌ وَ کُلٌّ اِلی ذاکَ الجَمالِ
یُشیرُ
«تعبیرات ما مختلف است ولی حسن تو یکی بیش
نیست.»
«و همه به آن جمال واحد بیمثال اشاره میکنند».
از تعبیراتی که در آیات قرآن آمده بر میآید که همه نامهای او جزء
اسماء حسنی است:
وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى فَادْعُوهُ بِها
دلیل آن هم روشن است، زیرا نامهای خداوند یا از کمال ذات او خبر میدهد
(مانند
عالم و قادر) یا از عدم وجود هر گونه نقص در آن ذات بیمثال (مانند قدّوس) و یا
حاکی از افعال اوست که فیض وجود را از جهات مختلف منعکس میکند (مانند رحمان و رحیم و
خالق مدبر و رازق.
تعبیر آیات فوق که دلیل بر حصر است نشان میدهد که اسماءِ حسنی مخصوص
خداوند است، این به خاطر آن است که اسماءِ او حاکی از کمالات او است، و میدانیم
واجب الوجود عین کمال و کمال مطلق است، بنابراین کمال حقیقی از آن او است و غیر او
هر چه هست ممکن الوجود است و سر تا پا نیاز و فقر!
این که قرآن مجید میگوید «خدا دارای اسماءِ حسنی است او را به این
نامها بخوانید» در حقیقت اشاره به ترک الحاد و تحریف این اسماءِ است به گونهای
که نامهای خدا را بر بتها نهند، یا اشاره به پرهیز از نامهایی است که مفهوم آن
با نقائص آمیخته، و ویژه مخلوقات است، یا این که منظور اشاره به این است که تعدد
نامها هیچ گونه منافاتی با وحدت ذات پاک او ندارد
در اینجا این سوال پیش میآید که در روایات عدد معینی برای اسماءِ
حسنی ذکر شده، این نشان میدهد که اسماءِ حسنی توصیفی برای همه نامهای خداوند
نیست، بلکه تنها به قسمتی از این نامها اشاره میکند.
در پاسخ این سوال میتوان گفت: ذکر تعداد معینی از صفات و اسماءِ ممکن
است به خاطر اهمیت آنها باشد، نه دلیل بر انحصار، اضافه بر این در بحثهای آینده
نیز خواهد آمد که بسیاری از اسماءِ الهی شکل شاخههای اصلی را دارند، و بقیه از
آنها منشعب میشود، مثلاً «رازق» (روزی بخش) شاخهای از صفت «رب» (مالک و مدبر) میباشد، همچنین اوصافی مانند «محیی» (زنده کننده)
و «ممیت»
(میراننده) نیز همین گونه است.
بسیار بعید است که اسماءِ حسنی دارای مفهوم خاصی در شرع (به اصطلاح حقیقه
شرعیه) باشد، بلکه همان معنی لغوی (نامهای نیکو) را بیان میکند که شامل تمام نامها
و اوصاف خدا است.
این که قرآن مجید میگوید «خدا دارای اسماءِ حسنی است او را به این
نامها بخوانید» در حقیقت اشاره به ترک الحاد و تحریف این اسماءِ است به گونهای
که نامهای خدا را بر بتها نهند، یا اشاره به پرهیز از نامهایی است که مفهوم آن
با نقائص آمیخته، و ویژه مخلوقات است، یا این که منظور اشاره به این است که تعدد
نامها هیچ گونه منافاتی با وحدت ذات پاک او ندارد، چرا که تعدد نامها ناشی از
اختلاف زاویه دید ما نسبت به آن کمال مطلق است، گاه از دریچه آگاهی او بر همه چیز
نگاه میکنیم و میگوییم «عالم» است، و گاه از دریچه توانایی او بر هر کار و میگوییم
«قادر» است.
به هر حال همه قرائن نشان میدهد که تمام اسماء خدا اسماءِ حسنی است،
هر چند بخشی از آن دارای اهمیت ویژه و خاصی است.
یک سوال: اسمای حسنای الهی از نگاه ائمه اطهار(علیهم السلام) کدامند؟
1. دستهای از روایات، ائمه اطهار(علیهم
السلام) را مصداق اسماء الحسنی میدانند:
امام صادق(علیه السلام) فرمود: «به خدا سوگند! ما اسماء الحسنى هستیم
خداوند عمل کسى را قبول نمیکند مگر به معرفت ما».
امام رضا(علیه السلام) فرمود: «هر گاه براى شما سختى و مشکلى پیش آمد
از ما استعانت و یاری بجوئید و به وسیله ما از خداوند رفع مشکلات خود را بخواهید.
همانطور که خداوند متعال میفرماید: وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى
فَادْعُوهُ بِها».
در شأن نزول آیه 110 سورهی اسراء آمده این آیه زمانی نازل شد که
مشرکان از پیامبر شنیدند که میگوید: یا اَللهُ یا رَحمانُ! آنها به طعنه گفتند او
ما را از پرستش دو معبود نهی میکند ولی خودش معبود دیگری را میخواند!… در این
هنگام آیه نازل شد و پندار تعدد را رد کرد (و فرمود اینها اسماء حسنای خداوند و
نامهای نیکوی مختلفی است که همه اشاره به ذات واحد حق میکند
2. دستهای دیگر از روایات برخی اسمای الهی را
مصداق اسماء الحسنی میدانند؛ مانند روایت زیر:
امام صادق(علیه السلام) فرمود: «خداى تبارک و تعالى اسمى آفرید که صداى
حرفى ندارد، به لفظ ادا نشود تن و کالبد ندارد، به تشبیه توصیف نشود، به رنگى
آمیخته نیست، أبعاد و اضلاع ندارد، حدود و اطراف از او دور گشته، حسّ توهّمکننده
به او دست نیابد، نهان است بیپرده، خدا آنرا یک کلمه تمام قرار داد داراى چهار
جزء مقارن که هیچیک پیش از دیگرى نیست، سپس سه اسم آنرا که مخلوقات به آن نیاز
داشتند آشکار ساخت و یک اسم آنرا پنهان داشت و آن همان اسم مکنون و مخزون است، و
آن سه اسمى که آشکار گشت ظاهرشان «اللَّه» تبارک و تعالى است، و خداى سبحان براى هر اسمى از این اسما
چهار رکن مسخّر فرمود که جمعاً دوازده رکن میشود، سپس در برابر هر رکنى سی اسم که
به آنها منسوبند آفرید که آنها عبارتند از: «الرَّحْمنُ الرَّحِیمُ الْمَلِکُ
الْقُدُّوسُ الْخالِقُ الْبارِئُ الْمُصَوِّرُ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لا تَأْخُذُهُ
سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ الْعَلِیمُ الْخَبِیرُ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ الْحَکِیمُ
الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ الْمُقْتَدِرُ
الْقَادِرُ السَّلامُ الْمُۆْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْبَارِئُ الْمُنْشِئُ
الْبَدِیعُ الرَّفِیعُ الْجَلِیلُ الْکَرِیمُ الرَّازِقُ الْمُحْیِی الْمُمِیتُ الْبَاعِثُ
الْوَارِث»، میباشد. این نامها با اسماء الحُسنى تا سیصد و شصت اسم کامل شود و
فروع این سه اسم میباشند و آن سه ارکانند. آن یک اسم مکنون و مخزون که به سبب این
اسماء سهگانه پنهان شده، این فرموده خدای تعالی است: «قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ
ادْعُوا الرَّحْمنَ أَیًّا ما تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى»؛ بگو
«الله» را بخوانید یا «رحمان» را بخوانید هر کدام را که بخوانید نامهاى نیکو از
اوست».
البته هیچ منافاتی میان این دو دسته از روایات نیست؛ زیرا ائمه
اطهار(علیهم السلام) نیز مصداقی از اسما و صفات الهی هستند.
گفتنی است؛ اسمای حسنای الهی توسط علما – به زبانهای عربی و فارسی-
شرح هم داده شدهاند.