7 نصیحت معروف ورایج که عمل کردن به آنها باعث شکست شما می شود!

7نصیحت معروف و رایج که عمل کردن به آنها باعث شکست شما میشود !

فقط چون همیشه این نصیحت ها را میشنوید ,دلیل بر درست بودن آنها نیست.
زندگی و کسب و کار؛ دقیقا همان جایی است که مردم فکر میکنند در آن متخصص اند.
مردمی که میخواهد کسب و کاری راه اندازی کنند یا در زندگی به بن بست برخورده اند, به نصیحت مشاور و روانشناسی که بر اساس مدارک و شواهد و هزار دلیل و مدرک راه درست را بهشون نشون میده اصلا اهمیت نمیدند(!) اما … کافیه شما به بن بست بربخورید یا بخواهید کاری را شروع کنید, از بقال سر کوچتون تا مدیر مدرسه ابتدایی تون برای شما نصیحت و راز های موفقیت در کسب و کار دارند.

خب؟ پس با این همه بمباران نصیحت چیکار باید بکنیم؟
شما قرار نیست همه ی آنها را تایید کنید, به فرد نصیحت کننده برای احترامی که برای شما قائل شده احترام بگذارید اما خودتون راه تان را انتخاب کنید, اجازه ندهید راه تان را به شما نشان دهند ,راهی که بر پایه احساس و حدس است.

اما , شما اگر به 90% این نصیحت ها گوش بدید و عمل کنید ضرر زیادی نمیکنید اما این 7 نصیحت خانمان سوز است ! باید بر حذر باشید.
این نصیحت ها هیچ پایه علمی و معنوی ندارند, اما آنقدر در جامعه امروز ما گفته شده که ورد زبان ها شده, همه آنها را حفظ اند و شدیدا وارد ضمیر ناخودآگاه مردم شده…

این نصیحت ها کدامند؟ چرا نباید به آنها عمل کنیم؟ اگر عمل کنیم چه اتفاقی میفته؟ اگر عمل نکنیم چی؟ راه درست کدام است؟ بخوانید :

7 نصیحت معروف رایج که عمل کردن به آنها باعث شکست شما میشود :

1 -همیشه حق با مشتری است ” :
نه ! اینطور نیست.
مشتری اغلب اوقات سردرگم است و نیاز واقعی اش را نمیشناسد و یا مشکل اش اساسی تر چیزی است که تصور میکند. شک دارید به این گفته؟ از دکتر ها میتوانید جویا شوید که چه تعداد از مریض ها تجویز دکتر ها را نادیده میگیرند و راه خودشان را میروند و در آخر مجددا مجبورند سرخورده و با وضع وخیم تر نزد دکتر بازگردند.

” از آنجایی که یک کارآفرین هدف اصلی اش برطرف کردن نیاز مردم
و پولدار شدن است پس نه گفتن به چند مشتری برای بدست آوردن هدف اصلی اش,
سرعت طی کردن مسیرش را بیشتر و راهش را کوتاه تر میکند. ”

در اغلب اوقات تقاضای مشتری خیلی بیشتر از هزینه ای هست که میخواد بابتش پرداخت کند پس همیشه حق با مشتری نیست. مشتری حق دارد درخواستی از ما بکند و اگر برای ما مقدور بود نیاز او را برطرف کنیم, اما فقط یک جا هست که همیشه حق با مشتری است : خدمات پس از فروش.

” اگر همیشه حق با مشتری باشد…
دوام آوردن در همچین بازاری خیلی هزینه بر خواهد بود برای شرکت ها.

 

2 -فعلا دست نگه دار, شروع نکن ” :
از زمانی که ایده ای به سرتان میزند و تمام وجودتان را شوق اجرا کردنش فرا میگیرد, نصیحت های منفی شروع میشود.
همه ی این نصیحت ها بد نیستند, اما تمام شان بر پایه ترس از ریسک کردن نشات میگیرد. یک برنامه ریزی دقیق و یک غریضه فوق العاده قوی به هیچکس تاحالا ضرر نرسانده اما آیا میتوانیم چنین امکاناتی داشته باشیم؟ چند نفر رو میشناسید که از همان اول شروع کارشان به صورت دقیق و برنامه ریزی شده مو به مو تمام هدفگذاری هایشان را انجام دادند و به زیبایی هرچه تمام تر به همه ی آنها دست پیدا کردند؟

قدم اول : همه این نصیحت هایی را که شامل این محتوا میشود “اصلا شروع نکن.” را باید به رد کنید.
قدم دوم : شروع کنید

” افراد زیادی را به خاطر نصیحت هایی که به من کردند راجع به اینکه ریسک نکنم و کارم را شروع نکنم و کارمند بمونم از دست دادم… درسته این افراد دیگر در زندگی من نیستند, اما من یک زندگی فوق العاده زیبا بدست آوردم ,شکست خوردم اما پیروزی هم داشتم و این به من اعتماد به نفسی داد که توانستم افق های دورتری را بپیمایم و دوستان جدیدی پیدا کنم. ”

 

-3استعفاء نده از کارِت ” :
اگر کارمند هستید و شوق داشتن کسب و کارتان را با اطرافیانتان در میان گذاشته باشید حتما این نصیحت فوق العاده مخرب را بارها شنیده اید.

البته, استعفاء دادن از کارتان بدون هیچ برنامه ای هم درست نیست. شما ابتدا باید یک برنامه ای داشته باشید تا جایی پیش روید که شغل کارمندی تان دیگر بعد از آن سد راه شروع کسب و کارتان هست آن موقع باید استعفاء دهید.

” وقتی به اندازه ای مشتری داشتید تا توانستید خرج روزانه تان را کسب کنید.
بدون درنگ از شغلتان استعفاء دهید و شیرجه بزنید درون کار خودتان,
اجازه ندید مقدار پول دریافتی شما را ناامید کند,فقط باید شروع کنید, کارها کم کم راست و ریست میشود. ”

4 -اگر شکست خوردی معنی اش اینه راهی که رفتی اشتباه بوده ”
مشکلات و درگیری های ذهنی روزانه عادی است, بعضی روزها هستند, بعضی روزها نه. اما در دنیای کسب و کار شکست رکن اصلی کار را دارد, شما هیچ اطمینانی به کاری که درحال انجامش هستید ندارید فقط احتمالات هستند در دنیای واقعی که باید با آنها کار کنید. شما فقط میتوانید احتمال موفقیت تان را افزایش بدهید اما شکست چیست؟ اصلا در دنیای کسب و کار چیزی به نام شکست معنی ندارد, شکست یعنی یک درس که یاد نگرفته اید و الان فرصت خوبی است آنرا یاد بگیرید که دیگر اشتباه نکنید.

شما یک ایده ای دارید ,اجرا میکنید و فروش نمیرود. شکست خوردید؟ خیر, فقط یاد گرفتید این ایده با این شیوه توزیع و … جواب نمیدهد و باید یاد بگیرید چرا ایده جواب نداد, چکار بکنید جواب دهد. به همین سادگی.

هر مشکلی یک فرصت است برای یادگیری. بزرگتری کارآفرینان و مدیران کسب و کارها آنهایی هستند که از مشکلات زیادی سرافزار بیرون آمده اند به جای تسلیم شد.

 

5 -یک طرح تجاری (بیزینس پلن) خوب لازم داری ” :
داشتن اطلاعات از بازار و مشتری هایی که میخواهید با آنها کار کنید,ضروری است. اما خیلی خیلی خیلی کار دشواری است بخواهید این همه اطلاعات را بدون وارد شدن به این کار بدست آورید. این کار همانند آموزش امداد و نجات به مسافران هواپیمای در حال سقوط است !

بهترین کار این است که اول شروع کنید. بعد کم کم اطلاعات جمع آوری کنید -> امتحان کنید -> یاد بگیرید -> اطلاعات جمع آوری کنید.

” وقتی کارتان را شروع کردید 100% احتمال دارد به مشکل برخورید یا از همان اول موفق شوید.
در هر صورت هیچ طرح تجاری چنین قدرتی ندارد آنرا پیش بینی کند برایتان.
پس شروع کنید اما انعطاف پذیر باشید. ”

 

-6 بزرگ فکر کن” :
خیلی عالی و فوق العاده است که رویاهای بزرگی داشته باشید از تغییر دنیا و صنعت خاصی, اما واقعیت این است که در دنیای واقعی اکثر کسب و کارها گام به گام در حال پیشروی هستند.

” چه چیزی میتواند مانع رسیدن به اوج کسب و کارتان است؟ خیلی چیزها.
خیلی از راه حل های دنیا امروز که تغییر بزرگی در زندگی مردم داشتند
از راه حل های خیلی کوچک بدون ایده بزرگ شروع شدند.

اگر از همان ابتدای شروع کار شروع به فروش همه چیز میکرد؟”

برعکس این قضیه نیز صادق نیست. نباید ایده تان انقدر ابتدایی و معمولی باشد که حوصله تان را سر ببرد. سعی کنید ابتدا از ایده های موجود به صورت خلاق استفاده کنید.

“به عنوان کارآفرین, همه ما فکر میکنیم استیو جابز هستم… و من خیلی شرمسارم ازین بابت.”
-

اما در دنیای امروزی
پول بیشتر مهم تر است؟ یا دنبال کردن رویاهایی که در ذهن داریم؟

7 -چیزی که خیلی مهمه   داشتن ایده(یا عمل کردن)   است ” :
خیلی از مردم موفقیت را به خاطر داشتن ایده خوب میدانند. بعضی دیگر موفقیت را به خاطر عمل کردن و شروع میدانند. هردو گروه در اشتباه هستند, زیرا هردو باهم درست است.
ایده کسب و کار کاملا بی معنی است اگر نتوانید اجرایش کنید و عمل کردن به یک ایده قدیمی که همه انجام میدهند نیز کار اشتباهی است.
اگر میخواهید کسب و کار موفقی داشته باشید, ایده خوبی داشته باشید, عمل کنید, کوچک شروع کنید, از شکست هایتان درس بگیرید و ادامه دهید… همین.