شلمچه میعادگاه عاشقان
شلمچه
آه که دلم چقدر هوای شلمچه کرده است
انگار پایم از این کفش ها و خیابان ها خسته شده... کمی خاک شلمچه... می خواهم ساده
و پابرهنه راه بروم
فضای غبار آلود این شهر دلم را به کنج قفسی فرستاده.. می خواهم پرواز کنم.. دلم
آسمان می خواهد.
ای عقل حواست باشد کفش مانع اتصال دل به خاک آسمانی شلمچه نشود.
روی این خاک باید با دل راه رفت.
این پاها تشنه ی زمینی آسمانی اند..
تشنه ی رمل های داغ فکه...
ای ساربان کی بانگ رحیل سر می دهی؟ دیگر تابی نیست.
دلم برای شهدا تنگ شده...
برای سادگی شان...
برای اخلاصشان...
برای چهره های نورانیشان...
برای درکشان...
ای شهدا خوشا به سعادتتان...
شما در میدان جهاد اصغر و اکبر غیورمردانه وارد شدید و سربلند همچون مولایتان
اباعبدالله الحسین(ع) با بدنی غرق به خون به پیشگاه خدا و مولایتان شتافتید.
ما را نیز یاری کنید تا در میدان نبرد امروز و جهاد با نفس که جهاد اکبر است سربلند
بیرون بیاییم.
آقا بازهم کرامت نمودند و فرمودند: "فتنه را همین جوان ها خواباندند."
مثل همان قبل ها که فرموده بودند: "جوانان امروز اگر از جوانان دیروز چیزی بیشتر
نداشته باشند کمتر ندارند."
لکن ما که می دانیم بیشتر بار روی دوش خودشان بوده و هست..
و برد و پیروزی ما در تبعیت از فرمانده بودست.
آری شما هم با همین کلید در بهشت را باز کردید.
و البته آدرس کلید را بار ها و بارها به ما و آیندگان هم داده اید.
همان جا که فرمودید:
"هیچ وقت از رهبرتان جدا نشوید و از قرآن و عترت پیامبر جدا نشوید. بیشتر قرآن
بخوانید و به گفته های آن عمل کنید. تا آخرین لحظه عمرتان دست از امر به معروف و
نهی از منکر نکشید." (دانشجوی شهید بمانعلی دهقانی)
شهدا ما را نیز یاری کنید تا در این کوره بازار شبهه و دروغ کلید را گم نکنیم.
"ای شقایقهای آتش گرفته دل ما شقایقی است که داغ شهادت شما را بر خود دارد آیا
آن روز نیز خواهد رسید که بلبلی دیگر در وصف ما سرود شهادت بسراید؟"
التماس دعا