شهدا عند ربهم یرزقونند
شهدا عند ربهم یرزقونند
ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیا عندربهم یرزقون
با هر چه عشق میتوان نام تو را نوشت
با هر چه عشق میتوان نام تو را سرود
از کسی حرف زدن که به خاطر ایمان و عقیدهاش در راه دفاع از وطن هستی خود را داده است کار آسانی نیست چرا که آن همه مردانگی و شهادت را نمیتوان در چند صفحه خلاصه کرد.
گر بریزی بحر را در کوزهای
چند گنجد قسمت یک روزهای
و یا حرف زدن از شهید مسئولیت و شهامت میخواهد. کسی میتواند از شهید حرف بزند که جانباز باشد و همراه شهید در سنگر جنگ باشد نه من بیمایه.
من بیمایه که باشم که خریدار تو باشم
حیف باشد که تو یار من و من یار تو باشم
هرکس و ناکسی نمیتواند این درجه والا از کمال را به نگارش در آورد چرا که ورود به عرصه سیمرغ لیافت، برازندگی، مردانگی و ... میخواهد.
اگر امروز ما آرامش داریم و در امنیت به سرمی بریم و در آزادی هستیم، عدهای بهای آن را با جان و خون خود پرداختهاند و چه بهای هنگفتی است خون شهید.
البته مقوله شهادت برازندگی میخواهد و لیاقت، ادب میخواهد، پاکی میخواهد و صفا و عشق میخواهد و عشق چرا که فقط خوبان به این درجه میرسند و لاغیر.
اگر بخواهیم مقام شهید را درک کنی باید در حلقه عشق وارد شوی.
سلسله موی دوست حلقه دام بلاست
هر که در این حلقه نیست فارغ از این ماجراست
بالاترین مرگها شهادت است تو ریشه در خاک نداشتی بلکه دل را از تعلقات بریده بودی و قرار و آرام نداشتی تا رفتی و اما ما ریشه در خاک داریم و دلبستگی و تعلقات سپردهایم. ای شهید عزیز تو در رنگ گرفتن از اهل بیت (ع) به قدری پیشتاز بودی که به مقامات معنوی غیرقابل تصوری دست پیدا کردی! محبت اهل بیت، پیروی از آنان، بی توجهی به دنیا، صدق و صفا در برابر اهل بیت و اخلاص عمیق در اعمال و رفتار از شما کیمیایی پدید آورده است که دنیا را جز قفس و زندان نمیدانستی. تو در پرتو انس و رابطه قلبی با ائمه معصومین (ع) تحمل دنیا برایت دشوار بود و هر لحظه برای شهادت لحظه شماری میکردی.
دنیا با این همه زرق و برق، با این همه فریب و خودنمایی نتوانست تو را به خود مشغول کند و تو را به خود دل خوش کند چرا که تو اهل این دنیا نبودی.
ما ز دریاییم و دریا میرویم
ما ز بالاییم و بالا میرویم
ما ز اینجا و ز آنجا نیستیم
ما ز آنجاییم و آنجا میرویم
ای شهید عزیز تو سریعتر به آیه (انالله و انا الیه راجعون) پاسخ گفتی و فنای خود را در بقای الهی خواستی. تو حیثیت مرگ را به بازی و سخره گرفتی و مرگ با آن پنجههای قدرتمندش نتوانست شما را دچار عقبنشینی کند. دنیا با آن زیبایی و فریبندگیاش نتوانست دل شما را به خود گرم کند. چه خوب به دنیا و مافیه پشت پا زدی و وابستگیها را رها کردی و به ملاقات و دیدار حق و حقیقت رفتی.
کدام کلام و جمله میتواند آنگونه که تو شایستهای توصیفت کند، اگر بخواهم بگویم ارادهات مثل الوند میماند بسی گزاف نگفتهام و اگر بگویم الوند مثل تو میماند اینهم سخنی به گزاف نیست.
ای دلاور، شیر مرد، غیور، شیر مادر و رنج زحمات پدر حلالت باد، نوش جانت باد و گوارای وجودت