صلابت ایران اسلامی ما مدیون کیست؟
ایران ما سرفراز به وجود تو
به راستی چرا در این سال ها که از ریز و درشت حوادث گفته ایم، از تهدیدات بنیان برافکن سخن رانده ایم و فراز و نشیب های انقلاب را به روایت و تحلیل نشسته ایم و بر عبور از این طوفان ها و تلاطم ها بالیده و افتخار کرده ایم، کمتر از تدبیر وهوشیاری و رهبری داهیانه سکاندار نظام اسلامی در دهه دوم وسوم انقلاب سخن به میان آورده ایم؟ تهدیداتی که اگر تنوع و حجم آن بیشتر از دهه اول انقلاب نباشد، لااقل همسان و همسنگ آن است، اگر چه معتقدیم از رهبری امام راحل ومعمار این انقلاب الهی نیز به مشتی از خروار بسنده کرده ایم.
چه کسی می تواند مدعی شود که در میان رهبران و روسای جمهور امروز دنیا، فردی خداترس تر و باتقواتر از رهبر ایران اسلامی می شناسد؟
کدام ناظر منصفی تاکنون ادعا کرده که درمیان حاکمان امروز، حاکمی را می شناسد که شجاع تر، با تدبیرتر، خلاق تر و هوشمندتر از رهبر ایران بر ملتی حکومت می کند؟
آیا می توان رهبری به جامعیت علمی، دینی و فقهی ایشان در دنیای اسلام پیدا کرد؟
کدام سیاست ورزی است که توانایی او همسنگ و همسان مدیریت ایشان در بحبوحه بحران ها و فشار ها وتهدید هاست؟ و کدام اهل سیاستی با درک صحیح از بحران های 18 ساله نظام اسلامی که از این حیث در میان حدود 200 کشور دنیا بی نظیر است، می تواند ادعا کند رهبری را می شناسد که او در عبور کشتی انقلاب از دل طوفان ها و امواج سهمگین، مدبرانه تر از او هدایت کشتی را می توانسته بر عهده بگیرد و به ساحل مقصود رهنمون سازد؟ کدام ملتی می تواند چونان ملت لایق ایران، رهبری را به دنیای بشریت عرضه نماید که از حیث ساده زیستی و پرهیز از زخارف دنیوی، در دنیای امروز به انگشت اشاره در آید؟
نقش آمار در ارائه
سیمای روشن تر از هر موضوع و حادثه، غیر قابل انکار است.لیکن در حادثه کربلا و
مسائل قبل و بعد از آن، با توجه به اختلاف نقلها و منابع، نمیتوان در بسیاری از
جهات، آمار دقیق و مورد اتفاق ذکر کرد و آنچه نقل شده، گاهی تفاوتهای بسیاری با
هم دارد.در عین حال بعضی از مطالب آماری، حادثه کربلا را گویاتر میسازد. به همین
دلیل به ذکر نمونه هایی از ارقام و آمار میپردازیم:
مدت قیام امام حسین
«ع» از روز امتناع از بیعت با یزید، تا روز عاشورا 175 روزطول کشید: 12 روز در مدینه، 4 ماه و 10 روز در مکه، 23 روز بین راه
مکه تا کربلا و 8 روز در کربلا (2 تا 10 محرم)
منزلهایی که بین مکه
تا کوفه بود و امام حسین آنها را پیمود تا به کربلا رسید 18 منزل بود (معجم
البلدان)
فاصله منزلها با هم
سه فرسخ و گاهی پنج فرسخ بود.
منزلهای میان کوفه تا
شام 14 منزل بود که اهل بیت را در حال اسارت از آنها عبور دادند.
نامه هایی که از کوفه
به امام حسین «ع» در مکه رسید و او را دعوت به آمدن کرده بودند 12000 نامه بود
(طبق نقل شیخ مفید)
بیعت کنندگان با مسلم
بن عقیل در کوفه 18000 نفر، یا 25000 نفر و یا 40000 نفرگفته شده است.
شهدای کربلا از اولاد
ابی طالب که نامشان در زیارت ناحیه آمده است 17 نفر. شهدای کربلا از اولاد ابی طالب که نامشان در زیارت ناحیه نیامده 13
نفر.سه نفر هم کودک از بنی هاشم شهید شدند، جمعا 33 نفر.این افراد به این
صورت اند: امام حسین «ع»
1 نفر، اولاد امام حسین
3 نفر، اولاد علی «ع» 9 نفر، اولاد امام حسن 4 نفر، اولاد عقیل12 نفر، اولاد
جعفر 4 نفر.
غیر از امام حسین
«ع» و بنی هاشم، شهدایی که نامشان در زیارت ناحیه مقدسه و برخی منابع دیگر آمده
است 82 نفرند.غیر از آنان، نام 29 نفر دیگر در منابع متاخرتر آمده است. (اصحاب
امام حسین علیه السلام)
جمع شهدای کوفه از
یاران امام 138 نفر.تعداد 14 نفر از جمع این جناح حسینی، غلام بودهاند.
شهدایی که سرهایشان
بین قبایل تقسیم شد و از کربلا به کوفه بردند 78 نفر بودند. تقسیم سرها به این
صورت بود: قیس بن اشعث، رئیس بنی کنده 13 سر، شمر رئیس هوازن 12 سر، قبیله بنی
تمیم 17 سر، قبیله بنی اسد 16 سر، قبیله مذحج 6 سر، افرادمتفرقه از قبایل دیگر 13
سر.
سید الشهدا هنگام
شهادت 57 سال داشت.
پس از شهادت حسین
«ع» 33 زخم نیزه و 34 ضربه شمشیر، غیر از زخمهای تیر بربدن آن حضرت بود.
این ماهی فتاده به
دریای خون که هست
زخم از ستاره بر تنش
افزون، حسین توست
شرکت کنندگان در اسب
تاختن بر بدن امام حسین 10 نفر بودند.
تعداد سپاه کوفه 33
هزار نفر بودند که به جنگ امام حسین آمدند.آنچه در نوبتاول آمد تعداد 22 هزار
بودند به این صورت: عمر سعد با 6000، سنان با 4000،
عروة بنقیس با 4000، شمر با 4000، شبث بن ربعی با 4000.آنچه بعدا اضافه شدند:
یزید بن رکاب کلبی با 2000، حصین بن نمیر با 4000، مازنی با 3000، نصر مازنی با 2000 نفر.
سید الشهداء روز
عاشورا برای 10 نفر مرثیه خواند و در شهادتشان سخنانی فرمود و آنان را دعا، یا
دشمنان آنان را نفرین کرد.اینان عبارتند از: علی اکبر، عباس، قاسم، عبدالله بن
حسن، عبدالله طفل شیر خوار، مسلم بن عوسجه، حبیب بن مظاهر، حر بن یزید ریاحی، زهیر
بن قین و جون.و در شهادت دو نفر بر آنان درود و رحمت فرستاد:
مسلم و هانی.
امام حسین «ع» بر
بالین 7 نفر از شهدا پیاده رفت: مسلم بن عوسجه، حر، واضح رومی، جون، عباس، علی
اکبر، قاسم.
سر سه شهید را روز
عاشورا به جانب امام حسین «ع» انداختند: عبدالله بن عمیرکلبی، عمرو بن جناده،
عابس بن ابی شبیب شاکری.
سه نفر را روز عاشورا
قطعه قطعه کردند: علی اکبر، عباس، عبد الرحمن بن عمیر.
مادر 9 نفر از شهدای
کربلا در روز عاشورا حضور داشتند و شاهد شهادت پسر بودند: عبدالله بن حسین که
مادرش رباب بود، عون بن عبدالله جعفر، مادرش زینب، قاسم بن حسن مادرش رمله،
عبدالله بن حسن مادرش بنت شلیل جیلیه، عبدالله بن مسلم مادرش رقیه دختر علی «ع»،
محمد بن ابی سعید بن عقیل، عمرو بن جناده، عبدالله بن وهب کلبی مادرش ام وهب، علی
اکبر (بنا به نقلی مادرش لیلی، که ثابت نیست)
5 کودک نابالغ در کربلا
شهید شدند: عبدالله رضیع شیر خوار امام حسین، عبدالله بن حسن، محمد بن ابی سعید بن
عقیل، قاسم بن حسن، عمرو بن جناده انصاری.
5 نفر از شهدای کربلا،
از اصحاب رسول خدا بودند: انس بن حرث کاهلی، حبیب بن مظاهر، مسلم بن عوسجه، هانی
بن عروه، عبدالله بن بقطر عمیری.
در رکاب سید الشهداء،
تعداد 15 غلام شهید شدند: نصر و سعد (از غلامان علی «ع»)، منحج (غلام امام مجتبی «ع»)، اسلم و قارب (غلامان امام حسین «ع») حرث غلام حمزه،
جون غلام ابوذر، رافع غلام مسلم ازدی، سعد غلام عمر صیداوی، سالم غلام بنی
المدینه، سالم غلام عبدی، شوذب غلام شاکر، شیب غلام حرث جابری، واضح غلام حرث
سلمانی.این 14 نفر در کربلا شهید شدند.سلمان غلام امام حسین «ع»، که آنحضرت او
را به بصره فرستاد و آنجا شهید شد.
2 نفر از یاران امام
حسین «ع» روز عاشورا اسیر و شهید شدند: سوار بن منعم و موقع بن ثمامه صیداوی.
4 نفر از یاران امام در
کربلا پس از شهادت آن حضرت به شهادت رسیدند: سعد بن حرث و برادرش ابوالحتوف، سوید
بن ابی مطاع (که مجروح بود و محمد بن ابی سعید بن عقیل.
7 نفر در حضور پدرشان
شهید شدند: علی اکبر، عبدالله بن حسین، عمرو بن جناده، عبدالله بن یزید، عبید الله
بن یزید، مجمع بن عائذ، عبد الرحمن بن مسعود.
5 نفر از زنان از خیام
حسینی به طرف دشمن بیرون آمده و حمله یا اعتراض کردند:
کنیز مسلم بن عوسجه،
ام وهب زن عبدالله کلبی، مادر عبدالله کلبی، زینب کبری، مادر عمرو بن جناده.
زنی که در کربلا شهید
شد مادر وهب (همسر عبدالله بن عمیر کلبی) بود.
زنانی که در کربلا
بودند: زینب، ام کلثوم، فاطمه، صفیه، رقیه، ام هانی (این 6 نفر از
اولاد امیر المؤمنین بودند) فاطمه و سکینه (دختران سید الشهدا) رباب،
عاتکه، مادر محسن بن حسن، دختر مسلم بن عقیل، فضه نوبیه، کنیز خاص حسین، مادر وهب
بن عبدالله.
پی نوشتها :
[1] بخش عمدهای از این
آمار از کتاب «زندگی ابا عبدالله الحسین»، عماد زاده، «وسیلة الدارین فی انصار
الحسین»، سید ابراهیم موسوی و «ابصار العین»، سماوی است.
[2] محتشم کاشانی.
دستور العمل پنجم
بسمه تعالی
کسی که به خالق و مخلوق، متیقن و
معتقد باشد، و با انبیاء و اوصیاء صلوات الله علیهم، جمیعاً مرتبط و معتقد باشد، و
توسل اعتقادی و عملی به آنها داشته باشد، و مطابق دستور آنها حرکت و سکون نماید، و
در عبادات، «قلب» را از غیر خدا، خالی نماید، و فارق القلب، نماز را که همه چیز
تابع آن است انجام دهد، و با مشکوکها، تابع امام عصر عجل الله له الفرج باشد، و هر
که را امام، مخالف خود می داند با او مخالف باشد، و هر که را موافق
باسمه تعالی
الحمدلله رب العالمین، و الصلاة علی
سید الأنبیاء و المرسلین، و علی آله سادة الأوصیاء الطاهرین و علی جمیع العترة
المعصومین، واللعن الدائم علی أعدائهم أجمعین.
جماعتی از این جانب، طلب موعظه و
نصیحت می کنند؛ اگر مقصودشان این است که بگوئیم و بشنوند و بار دیگر در وقت دیگر،
بگوییم و بشنوند، حقیر عاجزم و بر اهل اطلاع پوشیده نیست.
و اگر بگویند کلمه ای می خواهیم که
امّ الکلمات باشد و کافی برای سعادت مطلقه دارین باشد، خدای تعالی قادر است که از
بیان حقیر
چه کسانی هنگام مرگ، فرشته را میبینند؟
پیغمبر (صلی الله علیه و آله وسلم) رابطه بین عالم برزخ و دنیا را به رابطه دنیا و رحم مادر تشبیه کرد . مؤمن در حالت احتضار و ابتدای قبض روح فرشتگان الهی را می بیند. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) و اهل بیتش جایگاهش را در بهشت به او نشان می دهند.
به نقل از تبیان، از زمانی که
قرار است مؤمن از دنیا برود در حالت احتضار و ابتدای قبض روح فرشتگان الهی بر او
نازل می شوند و با سلام و صلوات او را وارد عالم برزخ می کنند بهشت را به او نشان
می دهند و با یک احترام خاصی مومن را از این عالم به آن عالم وارد می کنند برخلاف
کافر که که با اهانت و ضرب وشتم و سرزنش وارد آن عالم می کنند.
آیه ای از قرآن دلالت بر عزّت و احترام و خوشی
مؤمن هنگام مرگ دارد :
" ألا إنّ اولیاءالله لا خوف علیهم و
لا هم یحزنون الذین امنوا و کانوا یتقون لهم البشری فی الحیاة الدنیا و فی الاخرة
، آگاه باشید که اولیاء خدا نه ترسی دارند و نه غصّه و حزنی بعد می فرماید اولیاء
خدا کسانی هستند که ایمان آوردند و در زندگیشان با تقوا بودند " ، "
کانوا یتّقون " تقوا جزء برنامه دائم زندگیشان بوده. اینها را هنگام مرگ مژده
می دهند ، " لهم البشری فی الحیاة الدنیا " .
از امام صادق (علیه السلام) نقل شده که " أن یبشِره
بالجنة " مژده ای که در حیات دنیا به آنها می دهند آن مژده ای است که به او
می گویند تو بهشت رفتی، این بهشتی است که بناست بروید.
قبل از اینکه انسان از دنیا برود جایگاهش را در بهشت به او
نشان می دهند و در آخرت هم پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) و اهل بیتش آنجا
را مژده می دهند که ما شفیع تو هستیم و جایگاهش را برایش معرفی می کنند.
از این آیه بر می آید که هنگام قبض روح و هنگام
مرگ از طرف فرشتگان الهی به مؤمن مژده داده می شود آن چنان مژده ی که کاملاً مسرور
فساد اداری پدیدهای همزاد
حکومت است. یعنی از زمانی که فعالیتهای بشر شکل سازمان یافته و منسجمی به خود
گرفت، فساد اداری نیز همچون جزء لاینفکی از متن سازمان ظهور کرده است. فساد اداری،
امروزه عارضهای است که با درجات متفاوت گریبانگیر همه کشورها می باشد.
فساد؛ یک پدیده ناهنجار اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است که می
توان آن را بهره گیری نادرست از اختیارات در راستای منافع شخصی تعریف نمود. در لغت
فارسی برای فساد معانی مختلفی مانند تباهی، مال کسی را گرفتن، گزند و زیان، ظلم و
ستم، شرارت و بدکاری، عمل ناشایست و زشت، فسق و فجور، دشمنی و کینه و فتنه و آشوب
ذکر شده است.
رواج فساد اداری و اقتصادی در یک جامعه باعث بی اعتمادی به
نظام سیاسی، پایمال شدن حقوق افراد جامعه،افزایش فقر، کاهش سرمایه گذاری، بهره
مندی نابرابر از فرصت ها، تضعیف فرهنگ کار و نوآوری، ایجاد و افزایش بی عدالتی می
گردد. در سایه فساد اقتصادی، فرایند پیشرفت و توسعه زیان می بیند و بسیاری از
متغیرهای اقتصادی همچون تورم، بیکاری و ..... از این پدیده تاثیر می پذیرند.
روش امیرالمومنین(ع) در مبارزه با فساد اداری
نهج البلاغه بعد از قرآن کریم، مهمترین کتاب دینی شیعیان
می باشد. در نهج البلاغه اصول حکومت و زمامداری با رویکردی اسلامی به تفصیل
شهادت زیباترین، بالنده ترین و نغز ترین کلام در تاریخ بشریت است. شهید حاج محمد ابراهیم همت
قبل هجران تو آقا ما به هجران رفته ایم
خود سرانه کو به کو دنبال شیطان رفته ایم
یک هزار و سیصد و چندی است غیبت خورده ایم
تو تماما حاضری و ما به هجران رفته ایم
منتظَر هستی و عالم منتظِر بر دیدنت
قرن ها این جاده را با چشم گریان رفته ایم
سیصد و اندی نشد یارت شویم از این همه
با تأسف ما همه در چاه عصیان رفته ایم
ادعای شیعگی داریم اما در عمل
برخلاف گفته های شاه خوبان رفته ایم
حال ما این است... فکری کن به حال ما خودت
ما به دنبال گنه بسیار ارزان رفته ایم
غیر تو بر هر که دل دادیم خسران دیده ایم
بر خلاف مِیلتان با این و با آن رفته ایم
حیف شد... قبلا تو بودی بهترین معشوق ما
حال جای تو سراغ نفس، آسان رفته ایم
خوب یا بد، هر چه هستیم آخرش مال توایم
سالیانی می شود آقا به دنبال توایم
گونی بزرگی رو گذاشته بود روی دوشش و تو سنگر ها جیره پخش میکرد!
بچه ها باهاش شوخی میکردن.
-اخوی دیر اومدی!
-برادر میخوای بکشیمون از گشنگی؟
-عزیز جان! حالا دیگه اول میری سنگر فرماندهی برا خودشیرینی دیگه..
گونی بزرگ بود و سر اون بنده خداپایین.
کارش که تموم شد.
گونی روگذاشت زمین .. همه شناختنش!
محمود_کاوه
فرمانده لشکر...
خوشا انان که بربال ملائک
.
" شـهدا راضـی نیستنـد از روی کسـی رد بشـن تـا بـه آرامـش برسـن !هـر چنـد بعضـی هـا از روی شـهدا رد شـدن و بـه خیلـی چیـزا رسیـدن . . . "
ما را به دعا
کاش نسازند فراموش
رندان سحرخیز
که صاحب نفسانند ...
.
گاه از خود بپرس!
تو به کدامین سو از این قافله میدوی که پای رسیدن نداری؟
نشان از این دارد
که انگار لحظات اخر
برای دیدار #مولای_بی_سرمان
سر از پا نمی شناختی!
خوشابه حالت
سربازحسین
شهید وشهادت در آئینه روایات واحادیث
۱- بالاترین نیکیها
قال رسول الله صلی الله علیه و آله :
فوق کل ذی بر بر حتی یقتل فی سبیل الله فاذا قتل فی سبیل الله فلیس فوقه بر.
رسول خدا(ص) می فرماید :
بالاتر از هر کار خیری، خیر و نیکی دیگری است تا آنکه فردی در راه خدا کشته
شود، و بالاتر از کشته شدن در راه خدا خیر و نیکی نیست.
وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۱۰، حدیث ۲۱
۲٫- برترین مرگها
قال رسول الله صلی الله علیه و آله :
اشرف الموت قتل الشهاده
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود :
شهادت برترین مرگهاست.
بحارالانوار، ج۶۷، ص۸، حدیث۴
مناجات شهید چمران لحظاتی قبل از شهادت
ای حیات با تو وداع می کنم با همه زیباییهایت ، با همه مظاهر جلال و جبروت ، با همه کوهها و آسمانها و دریاها و صحراها ، با همه وجود وداع می کنم . با قلبی سوزان و غم آلود به سوی خدای خود می روم و از همه چیز چشم می پوشم. ای پاهای من ، می دانم شما چابکید، می دانم که در همه مسابقه ها گوی سبقت از رقیبان ربوده اید ، می دانم فداکارید ، می دانم که به فرمان من مشتاقانه به سوی شهادت صاعقه وار به حرکت در می آئید ، اما من آرزوئی بزرگتر دارم ، من می خواهم که شما به بلندی طبع بلندم ، به حرکت در آئید ، به قدرت اراده آهنینم محکم باشید ، به سرعت تصمیمات و طرحهایم سریع باشید . این پیکر کوچک ولی سنگین از آرزوها ونقشه ها وامیدها ومسئولیتها را به سرعت مطلوب به هر نقطه دلخواه برسانید .ای پاهای من در این لحظات آخر عمر آبروی مرا حفظ کنید . شما سالهای دراز به من خدمت کرده اید ، از شما می خواهم که در این آخرین لحظه نیز وظیفه ی خود را به بهترین وجه ادا کنید . ای پاهای من سریع وتوانا باشید ، ای دستهای من قوی ودقیق باشید ، ای چشمان من تیزبین وهوشیار باشید ، ای قلب من ، این لحظات آخرین را تحمل کن ، ای نفس ، مرا ضعیف وذلیل مگذار ، چند لحظه بیشتر با قدرت واراده صبور وتوانا باش. به شما قول می دهم که چند لحظه دیگر همه شما در استراحتی عمیق وابدی آرامش خود را برای همیشه بیابید وتلافی این عمر خسته کننده واین لحظات سخت و سنگین را دریافت کنید. چند لحظه دیگر به آرامش خواهید رسید،آرامشی ابدی.دیگر شما را زحمت نخواهم داد.دیگر شب و روز استثمارتان نخواهم کرد. دیگر فشار عالم و شکنجه روزگار را بر شما تحمیل نخواهم کرد.دیگر به شما بی خوابی نخواهم داد و شما دیگر از خستگی فریاد نخواهید کرد. از درد و شکنجه ضجه نخواهید زد. از گرسنگی و گرما و سرما شکوه نخواهید کرد. و برای همیشه در بستر نرم خاک، آرام و آسوده خواهید بود. اما این لحظات حساس ،لحظات وداع با زندگی و عالم، لحظات لقای پروردگار، لحظات رقص من در برابر مرگ باید زیبا باشد.
خدایا! وجودم اشک شده ، همه وجودم از اشک می جوشد ، می لرزد ، می سوزد و خاکستر می شود. اشک شده ام و دیگر هیچ ، به من اجازه بده تا در جوارت قربانی شوم و بر خاک ریخته شوم واز وجود اشکم غنچه ای بشکفد که نسیم عشق و عرفان وفداکاری از آن سرچشمه بگیرد .
خدایا تو را شکر می کنم که باب شهادت را به روی بندگان خالصت گشوده ای تا هنگامی که همه راهها بسته است و هیچ راهی جز ذلت و خفت و نکبت باقی نمانده است می توان دست به این باب شهادت زد و پیروزمند و پر افتخار به وصل خدائی رسید.
والسلام
اکنون در سعادتگاه عشق و شهادت در حجلهگاه خون، عروس سرخ شهادت را در برمیگیرم و به دنبال خط سرخی که از لابهلای گونیهای سنگرم و اثر بیابانهای تفتیده خوزستان گذشت، میروم تا به کاروان شهدا که آرام آرام به سوی تجلیگاه حق در حرکت است، بپیوندم.
روی خاکریز دراز کشیده و صورتش رو به آسمان بود؛ گاه ستارههای آسمان را میشمرد و گاه نگاهش را راهی همسنگرانش و ستارههای زمینی میدوخت. صدای توپخانه دشمن، روشنی منورهایی که گاه زمین تاریک را روشن میکرد، نالههای شبانه همرزمان در قبرها و زیر نخلها برای رسیدن به وصال، صدای شوخی و خنده مردان آسمانی در سنگرها خلاصه همان شبهاست. برخی از آنها با خدای خود نیایشهایی داشتند که بر قلب کاغذ نگارش کردند و این نگارشها تا ابد بر قلبها حکمرانی میکند. در این گزارش به 10 نیایش از 10 شهید دفاع مقدس که بخشی از آن همه عظمت رزمندگان جبههها بود، آمده است :
شهید علیاصغر جلیلیبهابادی : خدایا! ای کاش هزاران جان داشتم و به خاطر رضای تو در راه امام خمینی که همان راه اسلام عزیز است میدادم.
شهید محمدحسین جعفرینسب اشکذری : خدایا! مرگ ما را شهادت در راه خودت قرار بده که زیباترین مرگهاست. خدایا! ما را قدردان امام زمان (عج) قرار بده. خدایا! راه ما را راه انبیای گرامت و اولیای خودت خاصه راه حجتبنالحسن المهدی (عج) قرار بده.
شهید حسین تریاکگیر : بار خدایا! تو را شکر میکنم که چنین توفیقی نصیب این بنده عاصی خود کردی. خدایا! به درگاه تو طلب استغفار میکنم.
شهید غلامرضا جعفریان : خدایا! به این معصیتکار و خطاکار و به این خاکنشین رو سیاه فرجی کن و رحمی نما تا بتواند در راهت قدم بردارد و نیتش فقط برای رضای تو باشد. خدایا! میدانی که تا زنده بودم با تو بودم ولی خدا از تو میخواهم در شب اول قبر به فریادم برسی. انشاءالله
شهید داود توکلیبنیزی : اکنون در سعادتگاه عشق و شهادت در حجلهگاه خون، عروس سرخ شهادت را در بر میگیرم و به دنبال خط سرخی که از لابلای گونیهای سنگرم و اثر بیابانهای تفتیده خوزستان گذشت میروم تا به کاروان شهدا که آرام آرام به سوی تجلی گاه حق در حرکت است، بپیوندم.
خدایا به پرندهها بگو پرهایشان را به خون شهدا رنگین کنند. به کبوتران بگو پیام خون را به خط شکنان برسانند. خدایا باز هم به فرشتگان بگو «افمن اعلم ما لا تعلمون» و فلسفه آفرینش در کربلاهای خوزستان، مهران و سایر نقاط ایران را نشانشان بده
شهید محمدجواد تفکریبافقی : خدایا! اگر گناهی کردهام از روی نادانی و جهل بوده است. مرا ببخش و به من یاری ده تا غیر از راه تو الله و معبودی نداشته باشم.
پروردگارا! قلبم همواره به یاد مستضعفین میتپد؛ همه آنها را از خزانه کرمت بینیاز کن. خدایا! از تو میخواهم همان گونه که تاکنون یاری دادهای و من کمکهای تو را حتی به چشم خود دیدهام، هیچگاه مرا به خودم وانگذاری و همیشه مرا یاری بدهی.
سردار شهید احمد بابایی : خدایا تو خود شاهدی که خلق تو را در سرتاسر عالم به بند کشیده اند و با انواع حیله های شیطانی بر آنها به ناحق حاکم شده اند و اکنون که بنده ای از بندگان تو و فرزندی از فرزندان پیامبر بزرگ تو برای برقراری حاکمیت قوانین تو با رهبری امت مسلمان ایران قیام نموده و چنین امتی را یکپارچه و یک صدا برای برافرازی پرچم "لااله الا الله" به حرکت درآورده ،گرگان و کفتاران تاریخ به این انقلاب و امت اسلامی حمله ور شده اند ،پس به رزمندگان ما توانایی و قدرت رویارویی با حملات این درندگان تاریخ عطا فرما تا با پیروزی به لشکریان کفر صدامی باب فتح قدس را بگشایند و ضربه نهایی را بر پیکر جباران و ستمگران فرود آورند ،زیرا تمام مستضعفان و در بندان به اسارت کشیده شدگان چشم امید به این انقلاب دوخته اند.....
خدایا از تو می خواهم اگر در راه تو و به دست دشمنان تو کشته شدم ،مرا به عنوان شهید در راهت بپذیری ؛زیرا که گناهانم زیاد است و طاعاتم اندک
شهید علی پرنیان : خدایا! تو شاهد باش که من در این راه آگاهانه قدم برداشتم و خوب میدانستم که به کجا میروم و به کجا خواهم رسید. خدایا! تو را شاهد میگیرم که من هدفم، یادم، راهم تو بود و آرزویم دیدن مهدی عزیز و شهادت در راه تو.
شهید رسول فرهحسنلو : خداوندا، اکنون که در مقابل تو خود را تنها مییابم و نمیتوانم از احاطه حکومت تو فرار کنم و در مقابل تو خود را ذلیل و خوار و کوچک میبینم. یا غیاث المستقیثین مرا دریاب که اگر رهایم کنی، در جوار شیطان خواهم بود. خداوندا بس است دیگر، دنیا برایم قفس شده است و روحم را آزار و شکنجه میدهد.
خدایا! تو شاهد باش که من در این راه آگاهانه قدم برداشتم و خوب میدانستم که به کجا میروم و به کجا خواهم رسید. خدایا! تو را شاهد میگیرم که من هدفم، یادم، راهم تو بود و آرزویم دیدن مهدی عزیز و شهادت در راه تو
شهید حاج مسعود امیری : خدایا، مهاجران رفتند و من انصار شدم. خدایا، به ابرها بگو بگریند، به کوهها بگو بشکافند، به دریا بگو بخروشد، به خورشید بگو نتابد و به همه بگو اشک بریزند. خدایا به پرندهها بگو پرهایشان را به خون شهدا رنگین کنند. به کبوتران بگو پیام خون را به خط شکنان برسانند. خدایا باز هم به فرشتگان بگو «افمن اعلم ما لا تعلمون» و فلسفه آفرینش در کربلاهای خوزستان، مهران و سایر نقاط ایران را نشانشان بده. خدایا به محمد (ص) بگو که پیروانش باز هم حماسه آفریدند. به علی (ع) بگو که شیعیانش قیامت به پا کردند و به حسین (ع) بگو که خونش همچنان در رگهای ما میجوشد.
آی شهدا! شما با معبود خود چه گفتید که آسمانی شدید
شما در خلوت های شبانه خود چه کردید که اینگونه پرواز را آموختید
دستم را بگیرید و مرا از این ظلمت کده رهایی بخشید
من از اشکی که میریزد ز چشم یار میترسم
از آن روزی که مولایم شود بیمار میترسم!
همه ماندیم در جهلی شبیه عهد دقیانوس
من از خوابیدن مهدی درون غار میترسم!
رها کن صحبت یعقوب و کوری و غم و فرزند
من از گرداندن یوسف سر بازار میترسم!
همه گویند این جمعه بیا اما درنگی کن
از اینکه باز عاشورا شود تکرار میترسم!
سحر شد آمده خورشید اما آسمان ابریست
من از بی مهری این ابرهای تار میترسم!
تمام عمر خود را نوکر این خاندان خواندم
از آن روزی که این منصب کنم انکار میترسم!
طبیبم داده پیغامم بیا دارویت آماده است
از آن شرمی که دارم از رخ عطار میترسم!
شنیدم روز وشب از دیده ات خون جگر ریزد
من از بیماری آن دیده خونبار میترسم!
به وقت ترس و تنهایی، تو هستی تکیه گاه من
مرا تنها میان قبر خود نگذار، میترسم!
دلت بشکسته از من، لکن ای دلدار رحمی کن
که از نفرین و از عاق پدر بسیار میترسم!
هزاران بار من رفتم، ولی شرمنده برگشتم
ز هجرانت نترسیدم ولی این بار میترسم!
اللهم عجل لولیک الفرج
40 مناجات در وصیت نامه شهدا
1- -شهید معلم مهدی رجب بیگی؛ متولد سال 1336:
«خدایا پرواز را به ما بیاموز تا مرغ دست آموز نشویم و از نور خویش آتش در ما بیفروز تا در سرمای بیخبری نمانیم. خون شهیدان را در تن ما جاری گردان تا به ماندن خو نکنیم و دست آن شهیدان را بر پیکرمان آویز تا مشت خونینشان را برافراشته داریم. خدایا چشمی عطا کن تا برای تو بگرید، دستی عطا کن تا دامانی جز تو نگیرد، پایی عطا کن که جز راه تو نرود و جانی عطا کن که برای تو برود.»
2- -شهید دکتر مصطفی چمران متولد سال 1311محل تولد تهران محل شهادت دهلاویه سال1360:
«بگذارید بند بندم از هم بگسلد، هستیم در آتش درد بسوزد و خاکسترم به باد سپرده شود، باز هم صبر میکنم و خدای بزرگ خود راعاشقانه میپرستم. آرزو داشتم که شمع باشم، سر تا پا بسوزم و ظلمت را مجبور به فرار کنم. به کفر و طمع اجازه ندهم بر دنیا تسلط یابد.»
-3- شهید مجتبی رسول زاده، محل تولد: تهران، مکان شهادت: خرمشهر به سال 1361:
«خدایا اگر میدانی که عاشقت شدهام، مرا به سوی خود فراخوان والا مرا رشد بده و توفیق تکامل الیالله نصیبم کن تا لایق شهادت گردم.»
4- -شهید صفرعلی خاجوی، محل شهادت: شلمچه به سال 1365:
«ای خدا اگر مرا به جرمم مواخذه کنی، تو را به عفوت بازخواست میکنم و اگر مرا به آتش دوزخ ببری، اهل دوزخ را آگاه خواهم کرد که تو را دوست دارم.»
5- -شهید مجید پورکرمان محل تولد: تهران، محل شهادت: خرمشهر به سال 1361:
«من هیچشاخه سبزی ندارم تا با خود به سرای دیگر ببرم، اما امید دارم که
«ماأحسن الصَّبر و انتظار الفرج»؛ «چهقدر نیکوست صبر و انتظار فرج».
با توجه به روایاتی که درباره انتظار و منتظران در منابع روایی ذکر شده است این سوال مهم به ذهن می رسد که چرا انتظار از چنین فضیلت برجستهای برخوردار است؟ در پاسخ باید گفت که انتظار حلقهی اتصال شیعه با امام معصوم (علیه السلام) و معیار ارزش انسانها و عامل پویایی و سازندگی و اجتماع است. بنابراین اثرات مفید و سازندهای برای منتظران واقعی دارد که به چند مورد آن اشاره میگردد:
1- -صبر
شرایط بسیار دشوار عصر غیبت, مستلزم آن است که هر شیعهی منتظری, در برابر مشکلات و گرفتاریها بایستد و از موجودیّت و هویّت خویش دفاع کند و صبرش, مغلوب حوادث نشود. امام رضا (علیه السلام) در رابطه با همراهی و ملازمت صبر و انتظار فرج فرمودهاند
توصیه حضرت علی ع برای کارمندان
توصیه حضرت علی ع برای کارمندان : حضرت علی (ع) برای اصلاح نگرش نسبت به شغلی که به انسان محول شده روایت بسیار مهمی دارند. حضرت به یکی از کارگزاران خود چنین می فرماید: دین مبین اسلام نگاه ویژه ای به موضوع کمک به همنوع، خدمت رسانی و یاری رساندن به دیگران دارد. لذا در اسلام کارمندانی که در ادارات به حل و فصل مشکلات مردم می پردازند و به نوعی به همنوعان خدمت می کنند جایگاه ویژه ای دارند. اگر در یک نظام کارمندان به وظایف خود درست عمل کنند چرخ تمام زیرمجموعه های آن نظام به حرکت در خواهد آمد و بالعکس لذا امیر مؤمنان علی(ع) می فرماید: