شهادت زیباترین، بالنده ترین و نغز ترین کلام در تاریخ بشریت است. شهید حاج محمد ابراهیم همت
گونی بزرگی رو گذاشته بود روی دوشش و تو سنگر ها جیره پخش میکرد!
بچه ها باهاش شوخی میکردن.
-اخوی دیر اومدی!
-برادر میخوای بکشیمون از گشنگی؟
-عزیز جان! حالا دیگه اول میری سنگر فرماندهی برا خودشیرینی دیگه..
گونی بزرگ بود و سر اون بنده خداپایین.
کارش که تموم شد.
گونی روگذاشت زمین .. همه شناختنش!
محمود_کاوه
فرمانده لشکر...
خوشا انان که بربال ملائک
.
" شـهدا راضـی نیستنـد از روی کسـی رد بشـن تـا بـه آرامـش برسـن !هـر چنـد بعضـی هـا از روی شـهدا رد شـدن و بـه خیلـی چیـزا رسیـدن . . . "
ما را به دعا
کاش نسازند فراموش
رندان سحرخیز
که صاحب نفسانند ...
.
گاه از خود بپرس!
تو به کدامین سو از این قافله میدوی که پای رسیدن نداری؟
نشان از این دارد
که انگار لحظات اخر
برای دیدار #مولای_بی_سرمان
سر از پا نمی شناختی!
خوشابه حالت
سربازحسین
تصاویری از تاریخ مردمانی شهیدپروردر سالهای جنگ وشهادت(ونک)
مردمانی وفادار به آرمانهای امام وشهدا
مردمانی که روزگار جنگ وتاریخ ؛آرمانشان شهادت طلبی بود
مردمانی که درروزهای سخت جنگ در لشکرهای امام حسین (ع)وتیپهای قمر بنی هاشم(ع)و زرهی بلال حبشی ولشکرهای دیگر در جبهه های جنوب وغرب جماسه ها آفریدند ورشادتهایشان زبانزد خاص وعام بود
مردمانی که دین خودشان را به انقلاب اسلامی وکشورعزیزمان ادا کردند
مردمانی با شرافت که هیچوقت از نظام طلب کار نبودند
مردمانی که روزگاری عد ه ای از نامشان به دنبال کسب افتخار بودند!
مردمانی که زمانی لقب اوج قله ایثار دریافت کردند!
واکنون مردمانی که در پایین ترین نقطه فقر زندگی میکنند!
دیاری که فراموش گردید ومردمانش آرام آرام خاکشان را ترک کردند!
دیاری که اکنون به ملاطفت نیازمند است به ملاطفت مسئولین !
تا بر زخمهایی که بر پیکرش وارد کردند مرهمی نهند!توجهی ویژه
وانقلابی نیازمند است تا دوباره جان بگیرد و رمق ازدست رفته اش را
باز پس بگیرد ! اگر کسانی که می توانند ومی خواهند شرمنده شهدایش
نباشند بسم الله !بگذاریدکسانی که توانستند ونکردند برای همیشه شرمنده
مردم وشهدایش باشند!!
وقتی احساسات آدم تغییر کرد یا رو به زوال گذاشت دیگر هیچ معجزهای نمیتواند کیفیت اولیه را به آن برگرداند...
اما باز هم ...........شاید خیلی دیر شده باشد ولی باز هم مرهم است!
شاید مرهم هم بر زخم کهنه کارا باشد!
مناجات شهید چمران لحظاتی قبل از شهادت
ای حیات با تو وداع می کنم با همه زیباییهایت ، با همه مظاهر جلال و جبروت ، با همه کوهها و آسمانها و دریاها و صحراها ، با همه وجود وداع می کنم . با قلبی سوزان و غم آلود به سوی خدای خود می روم و از همه چیز چشم می پوشم. ای پاهای من ، می دانم شما چابکید، می دانم که در همه مسابقه ها گوی سبقت از رقیبان ربوده اید ، می دانم فداکارید ، می دانم که به فرمان من مشتاقانه به سوی شهادت صاعقه وار به حرکت در می آئید ، اما من آرزوئی بزرگتر دارم ، من می خواهم که شما به بلندی طبع بلندم ، به حرکت در آئید ، به قدرت اراده آهنینم محکم باشید ، به سرعت تصمیمات و طرحهایم سریع باشید . این پیکر کوچک ولی سنگین از آرزوها ونقشه ها وامیدها ومسئولیتها را به سرعت مطلوب به هر نقطه دلخواه برسانید .ای پاهای من در این لحظات آخر عمر آبروی مرا حفظ کنید . شما سالهای دراز به من خدمت کرده اید ، از شما می خواهم که در این آخرین لحظه نیز وظیفه ی خود را به بهترین وجه ادا کنید . ای پاهای من سریع وتوانا باشید ، ای دستهای من قوی ودقیق باشید ، ای چشمان من تیزبین وهوشیار باشید ، ای قلب من ، این لحظات آخرین را تحمل کن ، ای نفس ، مرا ضعیف وذلیل مگذار ، چند لحظه بیشتر با قدرت واراده صبور وتوانا باش. به شما قول می دهم که چند لحظه دیگر همه شما در استراحتی عمیق وابدی آرامش خود را برای همیشه بیابید وتلافی این عمر خسته کننده واین لحظات سخت و سنگین را دریافت کنید. چند لحظه دیگر به آرامش خواهید رسید،آرامشی ابدی.دیگر شما را زحمت نخواهم داد.دیگر شب و روز استثمارتان نخواهم کرد. دیگر فشار عالم و شکنجه روزگار را بر شما تحمیل نخواهم کرد.دیگر به شما بی خوابی نخواهم داد و شما دیگر از خستگی فریاد نخواهید کرد. از درد و شکنجه ضجه نخواهید زد. از گرسنگی و گرما و سرما شکوه نخواهید کرد. و برای همیشه در بستر نرم خاک، آرام و آسوده خواهید بود. اما این لحظات حساس ،لحظات وداع با زندگی و عالم، لحظات لقای پروردگار، لحظات رقص من در برابر مرگ باید زیبا باشد.
خدایا! وجودم اشک شده ، همه وجودم از اشک می جوشد ، می لرزد ، می سوزد و خاکستر می شود. اشک شده ام و دیگر هیچ ، به من اجازه بده تا در جوارت قربانی شوم و بر خاک ریخته شوم واز وجود اشکم غنچه ای بشکفد که نسیم عشق و عرفان وفداکاری از آن سرچشمه بگیرد .
خدایا تو را شکر می کنم که باب شهادت را به روی بندگان خالصت گشوده ای تا هنگامی که همه راهها بسته است و هیچ راهی جز ذلت و خفت و نکبت باقی نمانده است می توان دست به این باب شهادت زد و پیروزمند و پر افتخار به وصل خدائی رسید.
والسلام
میثاق_نامه_شهادت تعدادی از رزمندگان استان همدان است
که یک روز پیش از آغاز عملیات «کربلای4» به نگارش در آمده
و با «خون» هریک از آنها به امضا رسیده است
ما امضا کنندگان ذیل در محضر خداوند تبارک و تعالی و انبیاء و اولیاء و ملائکة الله و شهداء
با یکدیگر عهد و پیمان می بندیم هرگاه فیض عظمای شهادت نصیب هر کدام از ما گردید
و خداوند متعال اذن شفاعت داد شفاعت دیگر یاران و امضا کنندگان ذیل (منوط به پذیرفتن رسالت خون ما بعد از ما) را نمائیم
اکنون در سعادتگاه عشق و شهادت در حجلهگاه خون، عروس سرخ شهادت را در برمیگیرم و به دنبال خط سرخی که از لابهلای گونیهای سنگرم و اثر بیابانهای تفتیده خوزستان گذشت، میروم تا به کاروان شهدا که آرام آرام به سوی تجلیگاه حق در حرکت است، بپیوندم.
روی خاکریز دراز کشیده و صورتش رو به آسمان بود؛ گاه ستارههای آسمان را میشمرد و گاه نگاهش را راهی همسنگرانش و ستارههای زمینی میدوخت. صدای توپخانه دشمن، روشنی منورهایی که گاه زمین تاریک را روشن میکرد، نالههای شبانه همرزمان در قبرها و زیر نخلها برای رسیدن به وصال، صدای شوخی و خنده مردان آسمانی در سنگرها خلاصه همان شبهاست. برخی از آنها با خدای خود نیایشهایی داشتند که بر قلب کاغذ نگارش کردند و این نگارشها تا ابد بر قلبها حکمرانی میکند. در این گزارش به 10 نیایش از 10 شهید دفاع مقدس که بخشی از آن همه عظمت رزمندگان جبههها بود، آمده است :
شهید علیاصغر جلیلیبهابادی : خدایا! ای کاش هزاران جان داشتم و به خاطر رضای تو در راه امام خمینی که همان راه اسلام عزیز است میدادم.
شهید محمدحسین جعفرینسب اشکذری : خدایا! مرگ ما را شهادت در راه خودت قرار بده که زیباترین مرگهاست. خدایا! ما را قدردان امام زمان (عج) قرار بده. خدایا! راه ما را راه انبیای گرامت و اولیای خودت خاصه راه حجتبنالحسن المهدی (عج) قرار بده.
شهید حسین تریاکگیر : بار خدایا! تو را شکر میکنم که چنین توفیقی نصیب این بنده عاصی خود کردی. خدایا! به درگاه تو طلب استغفار میکنم.
شهید غلامرضا جعفریان : خدایا! به این معصیتکار و خطاکار و به این خاکنشین رو سیاه فرجی کن و رحمی نما تا بتواند در راهت قدم بردارد و نیتش فقط برای رضای تو باشد. خدایا! میدانی که تا زنده بودم با تو بودم ولی خدا از تو میخواهم در شب اول قبر به فریادم برسی. انشاءالله
شهید داود توکلیبنیزی : اکنون در سعادتگاه عشق و شهادت در حجلهگاه خون، عروس سرخ شهادت را در بر میگیرم و به دنبال خط سرخی که از لابلای گونیهای سنگرم و اثر بیابانهای تفتیده خوزستان گذشت میروم تا به کاروان شهدا که آرام آرام به سوی تجلی گاه حق در حرکت است، بپیوندم.
خدایا به پرندهها بگو پرهایشان را به خون شهدا رنگین کنند. به کبوتران بگو پیام خون را به خط شکنان برسانند. خدایا باز هم به فرشتگان بگو «افمن اعلم ما لا تعلمون» و فلسفه آفرینش در کربلاهای خوزستان، مهران و سایر نقاط ایران را نشانشان بده
شهید محمدجواد تفکریبافقی : خدایا! اگر گناهی کردهام از روی نادانی و جهل بوده است. مرا ببخش و به من یاری ده تا غیر از راه تو الله و معبودی نداشته باشم.
پروردگارا! قلبم همواره به یاد مستضعفین میتپد؛ همه آنها را از خزانه کرمت بینیاز کن. خدایا! از تو میخواهم همان گونه که تاکنون یاری دادهای و من کمکهای تو را حتی به چشم خود دیدهام، هیچگاه مرا به خودم وانگذاری و همیشه مرا یاری بدهی.
سردار شهید احمد بابایی : خدایا تو خود شاهدی که خلق تو را در سرتاسر عالم به بند کشیده اند و با انواع حیله های شیطانی بر آنها به ناحق حاکم شده اند و اکنون که بنده ای از بندگان تو و فرزندی از فرزندان پیامبر بزرگ تو برای برقراری حاکمیت قوانین تو با رهبری امت مسلمان ایران قیام نموده و چنین امتی را یکپارچه و یک صدا برای برافرازی پرچم "لااله الا الله" به حرکت درآورده ،گرگان و کفتاران تاریخ به این انقلاب و امت اسلامی حمله ور شده اند ،پس به رزمندگان ما توانایی و قدرت رویارویی با حملات این درندگان تاریخ عطا فرما تا با پیروزی به لشکریان کفر صدامی باب فتح قدس را بگشایند و ضربه نهایی را بر پیکر جباران و ستمگران فرود آورند ،زیرا تمام مستضعفان و در بندان به اسارت کشیده شدگان چشم امید به این انقلاب دوخته اند.....
خدایا از تو می خواهم اگر در راه تو و به دست دشمنان تو کشته شدم ،مرا به عنوان شهید در راهت بپذیری ؛زیرا که گناهانم زیاد است و طاعاتم اندک
شهید علی پرنیان : خدایا! تو شاهد باش که من در این راه آگاهانه قدم برداشتم و خوب میدانستم که به کجا میروم و به کجا خواهم رسید. خدایا! تو را شاهد میگیرم که من هدفم، یادم، راهم تو بود و آرزویم دیدن مهدی عزیز و شهادت در راه تو.
شهید رسول فرهحسنلو : خداوندا، اکنون که در مقابل تو خود را تنها مییابم و نمیتوانم از احاطه حکومت تو فرار کنم و در مقابل تو خود را ذلیل و خوار و کوچک میبینم. یا غیاث المستقیثین مرا دریاب که اگر رهایم کنی، در جوار شیطان خواهم بود. خداوندا بس است دیگر، دنیا برایم قفس شده است و روحم را آزار و شکنجه میدهد.
خدایا! تو شاهد باش که من در این راه آگاهانه قدم برداشتم و خوب میدانستم که به کجا میروم و به کجا خواهم رسید. خدایا! تو را شاهد میگیرم که من هدفم، یادم، راهم تو بود و آرزویم دیدن مهدی عزیز و شهادت در راه تو
شهید حاج مسعود امیری : خدایا، مهاجران رفتند و من انصار شدم. خدایا، به ابرها بگو بگریند، به کوهها بگو بشکافند، به دریا بگو بخروشد، به خورشید بگو نتابد و به همه بگو اشک بریزند. خدایا به پرندهها بگو پرهایشان را به خون شهدا رنگین کنند. به کبوتران بگو پیام خون را به خط شکنان برسانند. خدایا باز هم به فرشتگان بگو «افمن اعلم ما لا تعلمون» و فلسفه آفرینش در کربلاهای خوزستان، مهران و سایر نقاط ایران را نشانشان بده. خدایا به محمد (ص) بگو که پیروانش باز هم حماسه آفریدند. به علی (ع) بگو که شیعیانش قیامت به پا کردند و به حسین (ع) بگو که خونش همچنان در رگهای ما میجوشد.
آی شهدا! شما با معبود خود چه گفتید که آسمانی شدید
شما در خلوت های شبانه خود چه کردید که اینگونه پرواز را آموختید
دستم را بگیرید و مرا از این ظلمت کده رهایی بخشید
سنگرسازان بی سنگر دلاورمردان شجاعی که بعد از جنگ کمتر در باره آنها شنیده ایم.گمنامانی که در جنگ نشان از بی نشانی ونام از گمنامی گرفته بودند .
دلیران بی ادعایی که مرگ رابه سخره گرفته بودند ودر سخت ترین شرایط که خطهای دشمن به تصرف سپاهیان اسلام در می آمد برای نیروهایی که در حال تثبیت خط بودند جان پناه می ساختند ودر سخت ترین شرایط ممکن در برابر تیربارهاوخمپاره ها وگلوله های مستقیم دشمن در حالی که در تیررس مستقیم دشمن بودند از هیچ چیزی هراس نداشته و خطوط تصرف شده را برای نیروها واستقرار آنها تثبیت می کردنددرسخت ترین شرایط بر روی رودها ودر لابلای نیزارهای جزایر مجنون؛ام الرساس؛ طلائیه و....پل احداث میکردند؛جاده می زدند ؛ محورها را باز می کردند و.....باهیچ زبانی نمی توان شجاعتهای آنان رادرآن شرایط سخت به تصویر کشید.از جمله دلاورمردان شهر ونک که در آن زمان رشادتهایشان زبانزد خاص وعام بودودر این عرصه فعالیت داشتند می توان از سرداران گمنام ومردان بی ادعای جبهه های جنوب وغرب حمدالله رضائی؛ خانعلی محمودی؛ حمیدرضا امیری؛ داریوش امیری؛حسین حیدری؛ ولی اله امیری؛ داداله عقدکی ؛غلام جعفری ؛حسینقلی عقدکی ؛بهرام امیری؛ کرامت اله قاسمی وزنده یاد هدایت اله شیرازی؛زرغام عسگری؛عزیزقلی امیری؛حاج سهراب عسگری؛اشکبوس فتحی؛رمضان نصیری؛ محمد حجتی؛نعمت اله قاسمی ؛علی احمدی نام برد .
«جهادگران شهید» در آئینه توصیف رهبر معظّم انقلاب
از کارهای عظیم جهادگران هیچ کس باخبر نمی شد!
آنچه که مسلم است، نقش شهدای جهاد در جنگ یا به تعبیر
بهتر، نقش سرداران جهاد در جنگ، یکی از نقش های بارز
و درجه اوّل است. به نظر من این تعبیر سنگر سازان بیسنگر،
تعبیر خیلی خوبی است که برای این عزیزان رایج شده است.
اینها در میدان جنگ،غیر از جهاد، درس دیگر هم دادند که به نظر
من اهمیت آن درس، از نفس جهاد و مبارزه کمتر نیست و آن
این است که در میدان های مبارزه،هر کس باید نگاه
کند و ببیند صحنه از او چه چیزی طلب میکند.
یک کارهایی هست که پر هیجان است، همه به طرف آن کارها
رو میآورند، همه شوق به آن کارها دارند، در حالی که گاهی
آن کارها،واجبترین کارها نیستند. این، مسئله خیلی مهمی
ما در دوران مبارزه هم با چنین مشکلی مواجه بودیم. کارهایی
بود که همه به آن کارها توجه داشتند؛ احساسات آنها را بر آورده
میکرد، آن حالت شورجوانی آنها را تأمین و اشباع میکرد.
کارهایی هم بودند که خیلی لازم بودند؛امّا چون اشباع کنندة
آن شور و هیجان نبودند، کسی به طرف آنها نمیرفت یا کمتر
میرفتند و اتفاقاً ما از همان ناحیه ضربه میخوردیم.
حضور در میدان جنگ و در صحنه جهاد و مبارزه، تفنگ به دست
گرفتن وتیراندازی کردن، چیزهای پر هیجان قضیه است، بخش
پر هیجان قضیه اینجاست. خطر هم که همه جا هست.
این برادرها میتوانستند این کارها را بکنند؛اما سراغ چه کاری
رفتند؟ گاهی سراغ کم هیجانترین کارها. من که به جبهه
می رفتم، کارهای عظیمی را که در این زمینه شده بود، از نزدیک
مشاهده می کردم. هیچکس هم خبر نمیشد! هیچ هیجانی هم
در آن محیط حاکم نبود! کسی باید ایمان داشته باشد تا بتواند
این کارها را انجام بدهد. برادرهای جهاد، این کار را کردند.
به نظر من بخش عمدهای از کارهای اساسی پشتیباتی و
استحکامات، تصحیح واصلاح جنگ افزارها و کارهایی
نظیر جادهسازی و جادههای تدارکاتی که جهاد سازندگی
در میدان جنگ انجام میداد، کارهاییکه ممکن بود از
میدان جنگ هم دور باشند،لیکن اهمیت آن کمتر از حضور در
خط مقدم نبود؛این کارها را بچههای جهاد انجام دادند که این
دوّم است؛یعنی نشان دادن این که نقش هر کاری که نیاز
لحظه است و انسان میتواند انجام بدهد، بایستی مراعات و
دنبال بشود.
به هر حال بزرگداشت این برادرها لازم است. هر چه یاد
شهدا بیشتر زنده بشود، فضای کشور و جامعه، بیشتر به
سمت ارزش ها حرکت خواهد کرد وکارها روانتر خواهند
شد. امیدوارم انشاءالله خداوند ارواح طیبه آن بزرگان و آن
عزیزان را با پیغمبر محشور بکند و شماها را هم موفق کند
که این کار را هرچه بهتر انجام بدهید. به هر حال دنبال کنید.
کار، کار بسیار خوبی است.
باسلام ودعای خیر بدرقه راه خادمین ارجمند به نظام اسلامی و
برچمداران ایثار شهادت رهروان خط سرخ امام حسین (ع) و حامیان ولایت و
مردان و زنان ولایتمدار و سلحشوران آماده فداکاری و سربازان گمنام و بیام آوران خط
سرخ شهادت و شهیدان و...
لازم
دانستم از این اقدام به جا و نیک شما سرور گرامی برای درج بخشی از دریای بیکران
ایثار گران تشکر نموده و برای همه دوستان امام و ولایت و
رزمندگان نیک بختی و سرور را آرزو نمایم
باری به اطلاع می رسانم که تعداد زیادی از عزیزان ما در کسوت سخت و سنگین
مهندسی و بشتیبانی جنگ جهاد در خطوط مقدم و بهتر عرض نمایم در بین خطوط صف علیه
دشمن ونیروهای خودی شبها و مواقع حساس که صدای سفیر گلوله ها گوش
را خراش می داد مشغول انجام خدمات و تهیه جان بناه و احداث دبو و سنگر برای
رزمندگان بودند که نام مقدس سنگر سازان بی سنگر از مقتدای خود
دریافت نمودنداکثراهمشهریان گرامی در مشاغل راننده بلدوزر و گریدرو بیل مکانیکی و
انواع لودر و کمبرسی و غلطک و آب باش و عده ای هم به عنوان کنترل چی که نزدیکترین
نیرو ها به دشمن کار هدایت ای عزیزان را دنبال می
کردند و....
کار در شب و بدور از زره ای نور وگاه بدون ترس از کمین گشتی دشمن و کنار هور و دریاچه مصنوعی آب و...دهها خطر دیگر انجام
وظیفه نمودند و..
ومخلص
کلام نیروهایی که کمتر نامی از آنها به میان است ولی همین ها شهید داده اند و
جانباز دارند و در بین آنان سردارانی گمنام ولی با اراده قوی و وفادار هنوز هستند.
درصورت
حیات و لایق بودن شاید در آتی قسمتی از دریای عظیم خدمات هر نیرو برای استحضار
خوانندگان بیاوریم
لذا ضمن عرض بوزش از شما بزرگوار از همه آن دسته عزیزران در قید حیات در خواست
دارم برای بیان و ترسیم آن همه تلاش شهدا و رزمندگان خود را با ما همراه ودر
کنارشما مطالبی را برای انتقال تجارب و بیان رسالت بیام شهدا و نسل مدافع ایران و
اسلام طرح تا بیش از این گمنام نباشند آن مردان سخت کوش و بزرگوار که همیشه و در
جلسات تجلیل شاهد تکریم بقیه هستند و در همه برنامه ها حضور دارند ولی نه تابلویی و نه خیابانی و نه موسسه ای به نام آنهااست و
بازهم ترجیح می دهند گمنام باشند
ضمنا
توقع است در شهرها برای یاد آوری دلاوریهای این عزیزان نامی از
برزن و خیابانها و میادین به نام جهاد گران و سنگر سازان بی سنگر و یا شهدای جهاد
گر نامگذاری شود که امید خوانندگان این بیام را به گوش مجریان رسانند
و ما شاهد این حداقل اقدام برای رهایی از کمنامی و بزرگداشت خاطرات آنها باشیم ان شاء الله تعالی با تقدیم احترام
21- -شهید عباس میرزایی تولد به سال 1344:
«الهی دل من از بهر تو در کار است و گرنه مرا با دل چه کار است. آخر چراغ مرده چه مقدار است. الهی اگر طاعت بر ندارم، جز تو کسی را ندارم. الهی، دل تمنای تو دارد...... .»
22- -شهید مرتضی شاه محمدی محل تولد تهران، محل شهادت شلمچه به سال 1365:
«خدایا، بارالها، معبودا، مولای مهربان، رحیم، کریم، رحمان، غفور و بخشنده من. ای ستار العیوب تو گواه و شاهد باش که من گناهکار و ناتوان دوست دارم دشمن چشمانم را در اوج درد از حدقه در آورد و دستانم را قطع کند و پاهایم را از بدن جدا نماید و قلبم را آماج رگبارهایش نماید و سرم را از تن جدا نماید تا دشمنان ببینند که اگر چه چشمها و دستها و پاها و قلب و سینه و سرم را از من گرفتهاند اما یک چیز را نتوانستهاند از من بگیرند و آن ایمان من است و عشق به الله، معشوقم و عشق به شهادت و امام و اسلام
40 مناجات در وصیت نامه شهدا
1- -شهید معلم مهدی رجب بیگی؛ متولد سال 1336:
«خدایا پرواز را به ما بیاموز تا مرغ دست آموز نشویم و از نور خویش آتش در ما بیفروز تا در سرمای بیخبری نمانیم. خون شهیدان را در تن ما جاری گردان تا به ماندن خو نکنیم و دست آن شهیدان را بر پیکرمان آویز تا مشت خونینشان را برافراشته داریم. خدایا چشمی عطا کن تا برای تو بگرید، دستی عطا کن تا دامانی جز تو نگیرد، پایی عطا کن که جز راه تو نرود و جانی عطا کن که برای تو برود.»
2- -شهید دکتر مصطفی چمران متولد سال 1311محل تولد تهران محل شهادت دهلاویه سال1360:
«بگذارید بند بندم از هم بگسلد، هستیم در آتش درد بسوزد و خاکسترم به باد سپرده شود، باز هم صبر میکنم و خدای بزرگ خود راعاشقانه میپرستم. آرزو داشتم که شمع باشم، سر تا پا بسوزم و ظلمت را مجبور به فرار کنم. به کفر و طمع اجازه ندهم بر دنیا تسلط یابد.»
-3- شهید مجتبی رسول زاده، محل تولد: تهران، مکان شهادت: خرمشهر به سال 1361:
«خدایا اگر میدانی که عاشقت شدهام، مرا به سوی خود فراخوان والا مرا رشد بده و توفیق تکامل الیالله نصیبم کن تا لایق شهادت گردم.»
4- -شهید صفرعلی خاجوی، محل شهادت: شلمچه به سال 1365:
«ای خدا اگر مرا به جرمم مواخذه کنی، تو را به عفوت بازخواست میکنم و اگر مرا به آتش دوزخ ببری، اهل دوزخ را آگاه خواهم کرد که تو را دوست دارم.»
5- -شهید مجید پورکرمان محل تولد: تهران، محل شهادت: خرمشهر به سال 1361:
«من هیچشاخه سبزی ندارم تا با خود به سرای دیگر ببرم، اما امید دارم که
سردارشهید غلامرضا محمودی فرمانده دلها
شجاعتش مثال زدنی بود، فرمانده دلها بود وبر دلهای بچه های بسیجی فرمانروائی میکرد، لحظه ای خطوط مقدم را ترک نکرد دلاورمردی که مرگ را به سخره گرفته بود ،آوازه رشادتها و شجاعتهایش فرماندهان لشکرهای جنوب را قانع کرده بودتا به او مسئولیت سنگین فرماندهی محورهای عملیاتهای سخت وپیچیده را به او بسپارند، هیچکس نمی تواند لحظه های حضور در صحنه های کارزارش با دشمن زبون را به تصویر بکشد،صبح روز نهم اسفندماه 65 مرحله سوم عملیات کربلای پنج راهرگز فراموش نمی کنم ،دشمن زبون شکست سنگینی را متحمل شده بودغلامرضا فرمانده شجاعی بود که با توجه به تجربه ورشادتهایش از طرف فرماندهان جنگ مسئولیت محور عملیاتی شلمچه را به او سپرده بودند
امام خمینی (ره) : نگذارید پیشکسوتان جهاد و شهادت در پیچ و خم زندگی روزمره خود به فراموشی سپرده شوند.
پدیده مخرب جنگ معضلی هست که همیشه همراه بشریت بوده و خواهد بود ..به هر دلیلی انسانها در طول تاریخ با هم در جنگ و ستیز بوده اند . و این جنگ و ستیز آثار مخربی را بهمراه داشته است . جنگها همیشه پیامهایی را از نسلهای گذشته به آیندگان انتقال میدهد و نسلهای آینده تاریخ و تمدن و امنیت خود را مرهون رشادت و ایثارگریهای گذشتگان میداند . وقتی جنگ تمام میشود باید با بازماندگان و مجروحین جنگ چه برخوردی داشت ؟
بعد از انقلاب اسلامی ایران ،غربیها با تحریک نوکر حلقه بگوششان یعنی صدام ، وی را وادار به حمله به ایران کردند که منجر به ۸ سال جنگ تحمیلی و ناخواسته شد . در این جنگ خسارات جانی و مالی فراوانی به مردم ایران وارد شد. بعد از ۸ سال جنگ تمام شد اما خساراتش هنوز باقی مانده است .
یکی از نشانه های جنگ وجود جانبازانی می باشد که بازماندگان غافله شهدا هستند و جسمشان را
|
هدیه به جانان کرده اند . جانبازانی که سالیان سال با درد و رنج زندگی میکنند . حال وظیفه مسولین چیست ؟ آیا در ایران مانند کشورهای غربی جنگ زده از مجروحین تکریم و تجلیل میشود ؟
بعضی از ایثارگران وفرزندان شهدا در برابر کنایههای همکلاسیهای خود از ذکر سهمیه خود خودداری میکنند در حالیکه آنان باید با افتخار پشت پیراهن خود بنویسند که من با سهمیه یک جفت چشم، تاولهای دست، و سینه از گلوله سوراخ شده پدرم به دانشگاه آمدهام و خطاب به همکلاسیهای خود بگوید آیا شما حاضرید دو چشم پدرتان را با مدرک لیسانس عوض کنید و آیا جان پدرتان را با مدرک دکترا عوض میکنید؟آیا ارامشی که مرفهان بی درد در زمان جنگ وجبهه وحتی بعد از آن در زندگی داشته اند را حاضرند با ناله های نیمه شب جانبازان وگریه های نیمه شب مادران شهدا وزندگی پر از درد خانواده های شهدا وجانبازان در زمان جنگ وبعد ازآن عوض کنند.پس عده ای مواظب باشند و به خودشان و دیگران اجازه ندهند که این سهمیه های ناچیز واین تسهیلات جبرانی بسیار کم ارزش را به رخ این خانواده ها بکشند .پس هشدار !! که اگر چنین کردیم مطمئن باشیم که باید در محضر عدل الهی جوابگو باشیم.
با بررسی جامع قوانین و مقرراتی که تاکنون درباره ایثارگران به تصویب رسیده است، میتوان به پنج محور اصلی خدمات شامل درمان، معیشت و رفاه، اشتغال و استخدام، مسکن و
گزیده بیانات امام خمینی(ره) درباره جایگاه خانواده معظم شهداوایثارگران (ای کاش مسئولین انجام وظایف خودشان را با فرامین امام و افق دیدگاه امام (ره)مقایسه ودر باره وضع موجود قضاوت نمایند)
مبادا یک وقتی یک کلمه ی درشتی گفته بشود به این بازماندگان شهدا...: مرور صحیفه امام (ره) نشان می دهد که یکی از پررنگ ترین موارد احساس قلبی ایشان نسب به یادگاران دفاع مقدس و خانواده های معظم شهدا، جانبازان و آزادگان اختصاص دارد. توصیه های موکد امام در مورد خانواده شهدا هم نشان از میزان توجه و اهتمام آن رهبر فرزانه درباره پیشکسوتان جهاد و شهادت است |
درود بر خانواده های شهدا وایثارگران
عملیات کربلای پنج
عبور از موانع نفوذ ناپذیر دشمن
نوزدهم دی ماه سالروز عملیات پیروزمندانه کربلای پنج است پس از پایان این عملیات بود که تلاشهای بینالمللی برای پایان دادن به جنگ افزایش یافت.
سنگینی شرایط دشوار پس از عملیات کربلا - 4 ضرورت انجام عملیات دیگری را ایجاب میکرد. عملیاتی که پیروزی آن تضمین شده باشد و ضمناً از جنبه نظامی و سیاسی بسیار ارزشمند باشد تا آثار نامطلوب کربلا-4 را جبران نماید.
ارزشمندترین منطقه موجود، شلمچه بود که دشمن در آن مستحکمترین مواضع و موانع
اجرای قانون جامع ایثارگران از توهم تا واقعیت
|