انتظار بشر از دین ؛ انتظار از اسلام
انتظار از دین به معنای این است که دین پاسخگوی چه پرسشی از انسان است؟ چه نیازی از نیازهای انسان را تأمین میکند و باید از آن چه انتظاری داشت و چه انتظاری از آن بیجا و غیر منطقی است؟ در خصوص انتظار از دین اظهار نظرهاى متفاوتى صورت گرفته است. علت تفاوت دیدگاهها را باید در نوع نگرش آنان نسبت به پاسخ درون دینی و بیرون دینی دانست و در پاسخ بیرون دینی به تفاوت دیدگاهها در مورد میزان ناتوانى انسان در کسب سعادت دنیوی و یا اخروی. طبعاً تعریفى که هر یک از این دیدگاهها از دین ارائه مىنمایند تحت تأثیر همین ناتوانى و انتظارى است که از دین برای تامین و جبران این ناتوانی دارند. هر چه توانمندی انسان در اثر پیشرفت علوم افزایش مییابد مشخص میشود که انتظارات گذشتگان از دین در اموری که خود انسان میتواند به آن دست یابد بیجا بوده و آنچه که ادیان در آن موارد مطرح میکردهاند جنبه دینی نداشته بلکه مباحث تاریخی و منطقهای بوده است. در اینجا به تشریح مبانى چهار دیدگاه در خصوص انتظار از دین و مؤیدات هر یک از آنها مىپردازیم:
الف) انتظار رفع اختلافات بشر: گروهى اظهار مىدارند که بشر به دلیل اختلاف مکاتب و دیدگاههاى متنوع و متفاوت در امور مختلف، درک درستى از حقیقت و سعادت خویش ندارد، بنابراین براى رفع حیرت و درک حقیقت نیازمند انبیاست. انبیا،حقیقت هر چیز اختلافى را مشخص مىنمایند و انسان را از تردید و حیرت در آن موارد خارج مىسازند.[۱] آنان در تأیید این نظر، به بیان قرآن کریم استناد مىکنند که مىفرماید: «مردم امت واحدى بودند، پس خداوند به سبب اختلاف آنان، انبیا مبشر و منذر را فرستاد و همراه آنان کتاب حق را نازل
قبل هجران تو آقا ما به هجران رفته ایم
خود سرانه کو به کو دنبال شیطان رفته ایم
یک هزار و سیصد و چندی است غیبت خورده ایم
تو تماما حاضری و ما به هجران رفته ایم
منتظَر هستی و عالم منتظِر بر دیدنت
قرن ها این جاده را با چشم گریان رفته ایم
سیصد و اندی نشد یارت شویم از این همه
با تأسف ما همه در چاه عصیان رفته ایم
ادعای شیعگی داریم اما در عمل
برخلاف گفته های شاه خوبان رفته ایم
حال ما این است... فکری کن به حال ما خودت
ما به دنبال گنه بسیار ارزان رفته ایم
غیر تو بر هر که دل دادیم خسران دیده ایم
بر خلاف مِیلتان با این و با آن رفته ایم
حیف شد... قبلا تو بودی بهترین معشوق ما
حال جای تو سراغ نفس، آسان رفته ایم
خوب یا بد، هر چه هستیم آخرش مال توایم
سالیانی می شود آقا به دنبال توایم
سبک زندگی,زندگی فردی,الگوشناسی
یکی از صفاتی که تضمین کننده آرامش و سازگاری در زندگی اجتماعی است و فقدان آن آرامش را از زندگی میرباید، قناعت در افراد خانواده است.
در این زمینه، کتابهای اخلاقی از جمله «محجه البیضای» فیض کاشانی، «جامع السعادات» ملامهدی نراقی و «معراج السعاده» ملااحمد نراقی و سایر کتابهای اخلاقی همچون «کیمیای سعادت» به بحث قناعت اشاره کردهاند. قناعت از عوامل مهم برای همزیستی مسالمت آمیز و آرامش در زندگی، به حساب میآید.
سؤالاتی که در این زمینه مطرح میشود، عبارتاست از:
قناعت چه اهمیتی دارد؟ آیا قناعت قابل تحصیل است یا امری ژنتیکی است؟ اگر قابل تحصیل باشد، چه عوامل و راهکارهایی برای تحصیل و تقویت آن وجود دارد؟ آثار آن چیست؟ با چه فنونی میتوان به آن آثار دست یافت؟
مفهوم و اهمیت قناعت:
«قناعت» در لغت به معنای تنازل است تا آنجا که فرد زندگی خود را با امکاناتی که در دست دارد، منطبق سازد. از مصادیق آن، رضایت دادن به چیزی است که به
-هر کس که در دل برای سرنوشت خود، سرنوشت این ملت و آینده ایران اسلامی ارزش قائل است آن کسی که برای استقلال و هویت ملت خود ارزشی قائل است، آنکسی که از تسلط قدرتهای بیگانه بیزار است، آن کسی که برایش آینده این کشور و این ملت و آینده دنیای اسلام یک هدف بزرگ محسوب می شود، آن کسی که ازرنج های ملت فلسطین دلش خون است ... آن کسی که مایل است بیش از یک میلیارد مسلمان دنیا قدرت عجیبی را تشکیل بدهند که بشریت را به سمت کمال هدایتکنند و خودشان در قله کمال قرار بگیرند، آن کسی که این احساسات و این درکها را دارد و حاضر است در این راه قدمی بردارد او بسیجی است. از بیانات مقام معظم رهبری در اجتماع خانواده های مکرم شهدای اراک 79/8/24 ****** - وجود بسیج باید ما را وادار کند به شکر الهی، نشاط جوانان بسیجی باید ما |
صبح روز ششم نبرد و پنجمین روز حضور ما در ڪانال، مصادف با بیست و دوم بهمن بود.
بعثی ها فشار خود را افزایش دادند، ولے تعداد اندڪی کہ باقے مانده بودند مقاومت میکردند.
نزدیک هاے ظهر تقریباً مهمات ما تمام
شده بود. #ابــراهیـــم_هـــادی بچه هاے بے رمق ڪانال را در گوشہ ای جمع ڪرد و
برایشان صحبت ڪرد:
بچه ها غصہ نخورید، حالا ڪه مردانہ تصمیم گرفتید و ایستادید، اگر همہ هم شهید شویم، تنها نیستیم. مطمئن باشید مادرمان حضرت زهرا (س) می آید و به ما سر میزند.
بغض بچه ها ترڪید.صداے هق هق شان همه ی ڪانال را پر ڪرده بود. به پهناے صورت اشک میریختند.
ابراهیم ادامه داد: غصہ نخورید. اگر در غربت هم شهید شویم، مادرمان ما را تنها نمیگذارد!
این حرف آتشے سوزان بود کہ به خرمن جان بچه ها افتاد و وجودشان را به آتش کشید.
بچه هایے که گرسنگے، تشنگے و جراحت بسیار خم به ابرویشان نیاورده بود، دیگر تاب و قرار از ڪف داده بودند و زار زار مے گریستند.
با صدایے گرفته و لب هایے ترڪ خورده، مادر را صدا میکردند و بہ صورتهایشان سیلے میزدند.
رزمندهاے فریاد میزد: مادر، به خدا قسم اگر گردان ڪمیل در مدینہ بود هرگز
آشنایی با قوانین و مقررات ایثارگران در حوزه آموزش عالی
آشنایی با قوانین و مقررات ایثارگران در حوزه آموزش عالی : ایثارگران انقلاب اسلامی و تاریخ سازان قبل از پیروزی بهمن ۵۷ و پس از آن و ایثارگران دفاع مقدس که رزمندگان، جانبازان، آزادگان، خانواده شاهد و ایثارگر از این تبارند.
شهیدان دست نیافتنی ترین انسان ها و ستاره های راهنمای این ملت برای همیشه تاریخ و حال و آینده اند. گرچه ارزش های انقلاب اسلامی و دفاع مقدس درهم تنیده اند و در حوزه معرفت شناختی لازم و ملزوم یکدیگرند ولی هر کدام گفتمان راهبردی خود را دارند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و به ویژه پس از پایان جنگ تحمیلی و ۸ سال دفاع مقدس، شرایط جدیدی پیرامون امور جانبازان و خانواده های معظم شهدا پدید آمد که در ادامه آن تشکیل بنیاد شهید و امور ایثارگران در سال ۱۳۸۳ و تدوین یک سند راهبردی برای رفع نیازهای این قشر و خانواده های آنان، از جمله این موارد بود.
در قانون برنامه چهارم توسعه، لایحه جامع خدمت رسانی به ایثارگران تهیه شد که نهایتاً در سال ۱۳۹۱ به تصویب مجمع تشخیص مصلحت نظام رسید. از سوی دیگر با توجه به نیازهای ایثارگران درحوزه های مختلف و از سویی ادای دین به این عزیزان که در راه دفاع
قبح فساد در ایران فرو ریخته است
اینکه هر روز خبر یک فساد اقتصادی جدید در گوشه کنار مملکت پهناورمان شنیده میشود،
بتدریج این مسئله را به امری عادی و روزمره برای جامعه بدل کرده است. انواع و
اقسام فسادهای چند هزار میلیاردی که دیگر شنیدن خبرش لرزه به جان کسی نمیاندازد و
کسی را متعجب نمیکند. گویی رسانهها مثلا از تخصیص بخشی از بودجه مملکت سخن به
میان میآورند، و بعد از شنیدن خبر تخصیص خبر چند صد میلیاردی بودجه عمرانی در
بخشی از کشور بلافاصله خبر اختلاس چند هزار میلیاردی را نیز با خونسردی کامل اعلام
میکنند.
عکس العمل مردم هم در این زمینه شاید دیگر از رگ
گردن که هیچ به مویرگ انگشت پا نیز فشار نیاورد. از طرفی نیز از دیدگاه مردم ذاتا
نه چندان خوش بین ایران و البته با توجه به سوابق گذشته، این تصور در ذهن مردم
تداعی میشود که این خبر فسادها و اختلاس هایی است که رسانه یی میشود و چه بسا
بخش قابل توجهی نیز رسانه یی نشده و اصلا برملا نمیشود اما این بیتفاوتی و عادی
شدن خبرهایی از این دست برای مردم نه تنها نگرانیها را کاهش نمیدهد بلکه اتفاقا
بسیار مخاطره آمیز و زیانبار نیز میباشد.
چرا که بتدریج قبح این اعمال و پایبندی به قانون
و کارکرد اخلاق در جامعه از بین
صلابت ایران اسلامی ما مدیون کیست؟
ایران ما سرفراز به وجود تو
به راستی چرا در این سال ها که از ریز و درشت حوادث گفته ایم، از تهدیدات بنیان برافکن سخن رانده ایم و فراز و نشیب های انقلاب را به روایت و تحلیل نشسته ایم و بر عبور از این طوفان ها و تلاطم ها بالیده و افتخار کرده ایم، کمتر از تدبیر وهوشیاری و رهبری داهیانه سکاندار نظام اسلامی در دهه دوم وسوم انقلاب سخن به میان آورده ایم؟ تهدیداتی که اگر تنوع و حجم آن بیشتر از دهه اول انقلاب نباشد، لااقل همسان و همسنگ آن است، اگر چه معتقدیم از رهبری امام راحل ومعمار این انقلاب الهی نیز به مشتی از خروار بسنده کرده ایم.
چه کسی می تواند مدعی شود که در میان رهبران و روسای جمهور امروز دنیا، فردی خداترس تر و باتقواتر از رهبر ایران اسلامی می شناسد؟
کدام ناظر
منصفی تاکنون ادعا کرده که درمیان حاکمان امروز، حاکمی را می شناسد که شجاع تر، با
تدبیرتر، خلاق تر و هوشمندتر از رهبر ایران بر ملتی حکومت می کند؟
آیا می توان رهبری به جامعیت علمی، دینی و فقهی ایشان در دنیای اسلام پیدا کرد؟
کدام سیاست ورزی است که توانایی او همسنگ و همسان مدیریت ایشان در بحبوحه بحران ها و فشار ها وتهدید هاست؟ و کدام اهل سیاستی با درک صحیح از بحران های 18 ساله نظام اسلامی که از این حیث در میان حدود 200 کشور دنیا بی نظیر است، می تواند ادعا کند رهبری را می شناسد که او در عبور کشتی انقلاب از دل طوفان ها و امواج سهمگین، مدبرانه تر از او هدایت کشتی را می توانسته بر عهده بگیرد و به ساحل مقصود رهنمون سازد؟ کدام ملتی می تواند چونان ملت لایق ایران، رهبری را به دنیای بشریت عرضه نماید که از حیث ساده زیستی و پرهیز از زخارف دنیوی، در دنیای امروز به انگشت اشاره در آید؟
قضاوت درست نسبت به دیگران و نحوه برخورد در برابر بدرفتاریهای دیگران
قضاوت درست نسبت به دیگران و نحوه برخورد در برابر بدرفتاریهای دیگران : انسان، همواره در تعامل با دیگران زندگی میکند و خواه ناخواه نمیتواند خود را جدا از دیگران فرض کند. در این دنیای شلوغ و پرهیاهو، کسی زندگی بهتر و آرامش خیال بیشتری خواهد داشت که در برقراری ارتباط با دیگران موفق تر عمل کند.
یک ارتباط درست، ارتباطی است که احساس مثبت در دوطرف، ایجاد کند و ما این احساس را زمانی میتوانیم در طرف مقابل ایجاد کنیم که او را درک کرده باشیم. به عبارت دیگر، ما برای این که هم قضاوت درستی نسبت به دیگران داشته باشیم و هم اعتماد آنها را نسبت به خود جلب کنیم، باید قبل از این که مدام به فکر پاسخگویی باشیم سعی کنیم شنونده خوبی باشیم و قبل از این که توقّع درک شدن از سوی آنها را داشته باشیم،
درک کردن را بیاموزیم و نشان دهیم که نیت ما فهمیدن طرف مقابل است. این موضوع، شخص را از لاک دفاعی خارج کرده، یک احساس همدلی و اعتماد
چه ڪردند ڪه لیاقت پیدا ڪردند
براے فدا شدن در راه حق ؟؟
چه ڪردند ڪه شدند معشوق پروردگارشان ؟؟؟
ڪه پروردگارشان فرمود :
وَ مَن عَشَقَنی عَشَقتُهُ وَ مَن عَشَقتُهُ قَتَلتُهُ وَ مَن قَتَلتُهُ فَعَلی دِیَتُه وَ مَن عَلی دِیَتُه وَ اَنَا دِیَتُه ...
ڪسے ڪه من عاشق او بشوم ، او را
مے ڪُشم و ڪسے ڪه من او را بڪُشم ، خونبهایش بر من واجب است ، پس خون بهاے او من هستم .
پاے صحبت هاے همرزمانشان ڪه بنشینے ...
مےشوند زبان دوستانشان و مے گویند ڪه چه شد ڪه شهـــــدا ...
شهـــــید شدند ...
وقتے صداے اذان بلند مےشد ...
فرقے نمے ڪرد ڪه ڪجا هستند ...
در میدان جنگ ...
پشت خاڪریزها ...
آر پے جے در دست ...
هر جا و در هر حالتے ... لبیڪ مے گفتند به دعوت پروردگارشان ....
هر روز حساب مےڪشیدند از این نفس ...
براے خطاها استغفار مےڪردند و براے خوبے ها شُڪر ...
و ڪم ڪم مے شدند آن ڪه از اول لیاقتش را داشتند...